مطالب معماری

خلاصه ایی از منابع کنکوری درس مبانی نظری معماری همراه با سوالات تستی

مبانی نظری

عناصر و کیفیت نیروهای بصری

عناصر و کیفیت نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به دو بخش کلی تقسیم می شوند : بخشی که با آن ها به طورمستقیم سروکار داریم همان عناصر بصری محسوب می شوند ؛ مثل : نقطه ، خط ، سطح ، رنگ ، شکل ، بافت ، اندازه وسایه روشن یا رنگمایه .
بخش دیگر کیفیات خاص بصری هستند که بیشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به کار بردن عناصر بصری می باشند از قبیل تعادل ، تناسب ، هماهنگی و کنتراست که به نیروهای بصری یک اثر تجسمی استحکام می بخشند . به طور کلی عناصر و نیروهای بصری در طبیعت و محیط پیرامون ما موجود هستند و هنرمند یا از آن ها به طور مستقیم استفاده می کند و یا با الهام گرفتن از طبیعت و با استفاده از ابزار و مواد گوناگون این عناصر و نیروها را به وجود می آورد ، تنوع ابزار و مواد گوناگونی که امروز هنرمندان در اختیار دارند بسیار زیاد است . از انواع مواد و ابزار های اثرگذار گرفته تا سطوح مختلف . رنگ های با کیفیت متنوع و حلال های گوناگون .
در کلامی دیگر ، کلیه هنر هایی که در جریان آفرینش آن ها ، حس بینایی عامل اصلی باشد ، آن ها را هنر های تجسمی یا هنر های بصری می نامیم .

نقطه

در هنرهای تجسمی وقتی از نقطه نام برده می شود ، منظور چیزی است که دارای تیرگی یا روشنی ، اندازه و گاهی جرم است و در عین حال ملموس و قابل دیدن است از این نظر در ظاهر تشابهی میان این مفهوم از نقطه با آن چه که در ریاضیات به نقطه گفته می شود ، وجود ندارد . زیرا در ریاضیات نقطه موضوعی ذهنی است که در فضا یا بر صفحه تصور می شود ، بدون این که قابل دیدن و لمس شدن باشد . اما این مفهوم ذهنی می تواند با استفاده از یک ابزار اثرگذار مشخص شود که در این صورت تبدیل به یک نقطه بصری
خواهد شد . مثل نشان دادن مرکز یک دایره یا محل تقاطع دو پاره خط ، وقتی بخواهیم خطی را بر صفحه ای ترسیم کنیم اولین تماس ابزار ما با صفحه یک نقطه خواهد بود .
نقطه تجسمی ممکن است به وسیله یک ابزار اثرگذار به وجود آید . مثل اثر یک مداد ، یک قلم مو یا فشار و ضربه ی چیزی سخت به روی سطح یا مثل یک لکه ی روشن برسطح تیره و بالعکس . نقطه ی تجسمی ممکن است به وسیله ی جسمی که دارای حجم نسبتا کوچکی است در فضا شکل بگیرد و یا بخش فرو رفته یا برجسته یک اثر حجمی باشد .شکل هندسی نقطه فقط یک دایره نیست ، بلکه می تواند مربع ، مستطیل ، مثلث ، و شکلی نامنظم و غیر هندسی باشد .
نقطه در زبان هنر تجسمی چیزی است کاملا ملموس و بصری که بخشی از اثر تجسمی را تشکیل می دهد و دارای شکل و اندازه ی نسبی است . طبیعی ترین و معمول ترین شکلی که می توان برای نقطه قایل شد گرد بودن آن است . نقطه ساده ترین و تجزیه ناپذیرترین عنصر در ارتباط بصری است .

 

boghcheh_khat_v_noghteh3

خط

اگر نقطه ها به یکدیگر آن قدر نزدیک شوند که دیگر نتوان آن ها را از یکدیگر تشخیص داد ، احساس دارابودن امتداد در آن ها تقویت می گردد و زنجیره نقاط تبدیل به عنصر بصری جدیدی به نام خط می شود ، شکل 9-3 ، صفحه 73 مبادی سواد بصری خط را می توان بدین صورت تعریف نمود که : خط نقطه در حال حرکت ، یا تاریخ حرکت نقطه است و سپس آن را به حرکت درمی آوریم و اثر این حرکت به صورت ثبت شده خط ، باقی می ماند ، شکل 10-3 .
در هنرهای بصری خط به خاطر ماهیت خاص خود ش ، دارای توان و انرژی بسیار است . خط هرگز ساکن و ایستا نیست ، بلکه همیشه پرتحرک است و عنصر بصری مهمی در طرح های اولیه و خطی می باشد ، در نتیجه ابزار پراهمیتی برای تجسم بخشیدن های اولیه هر اثر بصری است و وسیله ای است برای نشان دادن صوری که هنوز در دنیای واقعیت وجود ندارد و فقط در خیال انسان است .
خط می تواند برای بیان حالاتن مختلف ، صورت های گوناگونی به خود بگیرد . می تواند آزادانه و بدون نظم آشکار باشد ، مثل برخی از طرح ها که از خصلت آزاد بودن خط برای بیان موضوعی سود می جویند .
خط می تواند در دست یک هنرمند بسیار ظریف و لرزان باشد و یا درشت و سنگین .
خط ممکن است حالتی مردد و جست و جوگر و یا سرگردان را به خود بگیرد ، مثل هنگام آزمودن طرح های مختلف برای رسیدن به طرح اصلی و نهایی .
در طبیعت ، خط به صورت خالص به ندرت یافت می شود ، ولی در محیط زیست اطرافمان می توان آن را به وفور یافت ، سیم های برق یا تلگراف ، ترک های روی دیوارها ، خطوط راه آهن ، آنتن روی پشت بام ها و غیره . از خط اغلب برای نشان دادن سایه – روشن های مختلف و نیز کنار یکدیگر بودن چند نوع رنگمایه در یک طرح ، استفاده می شود .
خطوط از لحاظ بیان حالت های روانی دارای ویژگی هایی هستند که در آفرینش های هنری مورد استفده قرار می گیرند و به صورت زیر به آن ها اشاره می شود .
خط راست : به دلیل سادگی بیانگر خطی ناب ، خالص و یکنواخت است و احساس بی انتهایی را به بیننده القا می کند و عظمت و آرامش را نیز به ذهن می آورد و به طور کلی مطلوب ترین نوع خط برای بیان احساسی از خلوص و پاکی است . خط راست از نظر جهت به سه دسته عمودی ، افقی و مورب تقسیم می شود که حالات روانی هر یک را بررسی می کنیم .
الف ) خط عمودی : نظر را به بالا می کشاند و احساس عظمت ، ثبات و تعادل را القا می کند .
ب ) خط افقی : احساس آرامش ، ثبات ، آسودگی و حتی غم و اندوه و مرگ را به بیننده القا می کند .
ج ) خط مورب : ایجاد تحرک می کند و احساس ناپایداری و فعالیت را به وجود می آورد .
خط شکسته و زیگزاگ : نمودار شکستگی و در هم ریختگی است و احساس خشونت و بی نظمی را بر می انگیزد و به طور کلی بی لطف و جاذبه اند و انعطاف ندارند و هیجان را به بیننده القا می کند .
خط منحنی : بیانگر نرمش و لطف ، شادابی و آرامش می باشند .
حال اگر خطوط ذکر شده پررنگ و یا کم رنگ باشد در حسی که به بیننده القا می کنند متفاوتند . خطوط ضخیم در کنار خطوط نازک احساسی از خشونت و سختی را در بیننده به وجود می آورد .

 

1174-az-photo

شکل

در هنرهای تجسمی به کارگیری واژه ی شکل برای بیان حالت و ویژگی های تصویری بسیار متنوع و به همین نسبت هم معانی متعددی از این کلمه به ذهن متبادر می شود . واژه ی شکل را می توان به عنوان معادلی برای واژه فرم استفاده کرد . زیرا این دو واژه کاربرد های مشابهی در هنر تجسمی دارند .
به طور کلی ، شکل هم به سطح دو بعدی و هم حجم و هم به نمایش تصویری شکل ها و حجم ها گفته می شود . به بیان دیگر به تصاویری که برای نمایش دو بعدی یا سه بعدی اشیاء و موضوعات به روی سطح ترسیم می شوند ، شکل می گویند و علاوه بر این واژه ی شکل را برای تجسم اشیاء و موضوعات در فضا نیز می توان استفاده کرد . بنابراین هم برای نشان دادن شکل کلی و دو بعدی یک جسم و هم برای نمایش تصویری آن می توان از کلمه ی شکل استفاده کرد .
خط شاخص شکل است و بغرنجی های یک تصویر در هنر به وسیله آن بیان می شود .
سه شکل اصلی وجود دارد ، مربع ، دایره و مثلث متساوی الاضلاع ، شکل 13-3 . تصویر صفحه 76 مبادی سواد بصری هر یک از این سه شکل دارای ویژگی های مخصوص به خود هستند و به هر یک از آن ها حالات و خصوصیاتی نسبت داده شده است که یا به علت شکل ذاتی آن ها بوده است و یا به علت واکنش دستگاه فیزیولوژیکی – روانی انسان ها و یا به دلیل تعابیر خاص فرهنگی و غیره . مثلا به مربع حالت بی حرکتی ، صداقت ، صراحت و استاد کارانه نسبت داده شده ؛ مثلث فعالیت ، جدال و انقباض را تداعی می کند ؛ و دایره بی انتهایی ، گرما و محفوظ بودن را .
تمام شکل های اصلی مسطح ، ساده و ابتدایی هستند و می توان به سادگی آن ها را ترسیم کرد یا به زبان تعریف نمود . مربع شکل چهار ضلعی است با چهار زاویه نود درجه در چهار گوشه آن و چهار ضلع کاملا مساوی با یکدیگر ، شکل 14-3 . صفحه 76 دایره مبادی سواد . . . دایره شکل مدور پیوسته و بسته ای است که کلیه نقاط روی خط پیرامون آن از نقطه ای در مرکز آن دارای فاصله مساوی باشد . مثلث متساوی الاضلاع شکلی است سه ضلعی که اضلاع و زوایایش همه با هم برابرند . با ترکیب انواع این سه شکل اصلی می توان تصویر کلیه شکل های موجود در طبیعت و یا در ذهن بشر را ساخت .
شکل ها هم به طور طبیعی در پیرامون ما وجود دارند ؛ مثل سنگ ، صخره ، ابر ، درخت و حیوانات ، و هم با استفاده از ابزار ساخته می شوند ؛ مثل مجسمه ای که از سنگ یا فلز ساخته می شود . همچنین به تصویر آن مجسمه نیز شکل می گویند .

انواع شکل

از نظر قیافه یا حالت ، شکل ها یا هندسی و ساده ، هستند ، مثل دایره ، مثلث و چهارگوش و یا تلفیقی پیچیده و مرکب از شکل های ساده می باشند ، مثل شکل های آلی موجودات زنده ، سنگ ها و درختان .
شکل ها از طریق بصری با مخاطبان آثار تجسمی ارتباط برقرار می کند و آن ها را تحت تاثیر خود قرار می دهند . در یک اثر تجسمی موضوعات ، معانی و احساسات مورد نظر هنرمند از طریق اشکال آن ها بر بیننده تاثیر می گذارد . به این معنا خطوط ، بافت ها ، تیرگی – روشنی و رنگ ها نیز در قالب شکل تاثیرات خود را بر مخاطبان آثار هنری می گذارند و در ذهن آن ها جای خود را باز می کنند و سبب ایجاد تخیلات و تصاویر ذهنی گوناگونی می شوند . در عین حال هنرمند با ایجاد شکل افکار و احساسات خود را تجسم می بخشد و به آن ها جان می د هد .

تغییر و ابداع شکل

در طبیعت شکل های متنوع و زیادی وجود دارد که ما را تحت تاثیر خود قرار می دهند . این شکل ها معمولا در اثر تغییر و تحولی که در طبیعت به وجود می آید دچار دگرگونی می شوند . تغییر شکل می دهند و به حالت های گوناگون درمی آیند ، مثل قطعه ی بزرگی از یک صخره که بخش هایی از آن در مسیر حرکت رودخانه جدا می شود و به صورت تخته سنگ ها و قلوه سنگهای ریز و درشتی تغییر شکل می دهد . همچنین بخش هایی از آن صخره در اثر شکسته شدن به شکل های جدیدی در می آید و با تخته سنگ های دیگر که از مسیر دورتری با جریان آب آمده اند و در کنار آن قرارگرفته اند ، شکل های تازه ای را می سازند . این شکل ها هر یک به نحوی ذهن و احساسات ما را تحت تاثیر خود قرار می دهند . در هنر تجسمی نیز با تغییراتی که در یک شکل ساده می توان به وجود آورد ، شکل های جدیدی ساخته می شود .

جهت

هر یک از شکل های اصلی دارای سه جهت اصلی با معنای خاص خودش است : مربع ، جهت افقی و عمودی ، شکل 18-3 ، مثلث جهت مایل ، شکل 19-3 ، و دایره جهت دورانی دارد ، شکل 20- 3 . هر یک از این جهات تداعی کننده یک معناست که در به وجود آوردن پیام های بصری بسیار مفید است . به جهت عمودی – افقی ، شکل 21-3 فبلا اشاره شده و فقط محض یادآوری مطالبی می گوییم . این جهت برای ارگانیسم انسان در محیط زیست نیست ، بلکه وجود تعادل در یک تصویر با پیام بصری نیز حائز اهمیت بسیار است . این فقط انسان نیست که با در نظر گرفتن این جهت ها قادر به حفظ تعادل در خود می باشد ، بلکه در طرح و ساختن اشیاء و ابنیه نیز رعایت آن ها ضروری است . جهت مایل با مفهوم تعادل رابطه عکس دارد ، شکل 22-3 ، به این معنا که مایل یعنی فقدان تعادل . این جهت بی ثبات ترین و در نتیجه پرتحرک ترین نیروی جهت دار بصری است و در تصاویر وجود چنین جهتی بیش از همه چشم را به خود جلب می کند . معنا و حالت آن ناآرام و تهدید کننده است .
جهت دورانی ، شکل 23-3 ، دارای حالت و معنای محاط کنندگی ، تکرار و گرما است . کلیه جهت های نامبرده در رسیدن به تاثیری خاص در یک ترکیب بندی دارای اهمیت فوق العاده است .

بافت

به طور کلی سطح و رویه هر شی و هر شکلی دارای ظاهر خاصی است که به آن بافت گفته می شود . درک کردن بافت هم از طریق حس لامسه و هم توسط احساس بصری میسر است و البته گاهی این دو به طور مشترک برای درک کامل تر بافت تاثیرگذار هستند .
انسان معمولا از طریق لمس کردن اشیاء به خصوصیات آن ها از نظر سختی و لطافت و زبری و نرمی و هموار بودن و ناهموار بودنشان پی می برد . بدین ترتیب حس لامسه شناختی حسی ، مستقیم و بی واسطه از اشیاء را به انسان می دهد . سپس به کمک سایر حس ها این شناخت تکمیل می شود . ممکن است بافتی فقط کیفیت بصری داشته باشد و فاقد کیفیت ملموس باشد ، مانند بافت بصری حاصل از چیده شدن حروف و کلمات کنار یکدیگر ، مثل یک صفحه کتاب یا روزنامه و یا بافت شطرنجی قابل دیدن یک کاغذ شطرنجی و یا یک نقاشی . زمانی با یک بافت حقیقی روبه رو هستیم ، که هم دارای کیفیت لامسه ای باشد و هم واجد کیفیت بصری ، و هر یک به تنهایی حاوی نوعی خبر حسی منحصر به فرد باشند که در عین حال با یکدیگر متناسب نیز هستند . ولی این دو نوع احساس لازم و ملزوم یکدیگر نیستند و هر یک را به تنهایی نیز می توان دریافت ، زیرا لمس کردن دو تجربه مستقل از یکدیگرند . معمولا پس از دیدن یک بافت ، میل داریم با لمس کردن و دست زدن به وجود آن اطمینان حاصل کنیم . شاید به همین دلیل باشد که در مکان های عمومی لازم است مکرر به ما یادآور شوند که : « لطفا دست نزنید » .
بافت ترکیب یکی شی ء را با نشانه های بسیار خرد و متنوع نشان می دهد و باید به تجربه حسی پر باری کمک نماید . تاکید بر علامت « لطفا دست نزنید » در اماکن عمومی و فروشگاههای گران قیمت در حقیقت به رفتار اجتماعی ما نیز سرایت کرده است . ما به طور حتم طوری تربیت شده ایم که به هیچ عنوان اشیا ء و آدم ها را لمس نکنیم و تقریبا هیچ گونه خبر حسی از این راه به ما منتقل نمی شود . در نتیجه این حداقل تماس و تجربه لامسه ای و حتی ترس و گریز از آن کسانی که می توانند ببینند هنگامی که با چشمان بسته یا در تاریکی ناچار می شوند اشیا ء را لمس کنند ، حالتی بسیار محتاطانه به خود می گیرند و با مراقبت خاصی به این کار اقدام می نمایند . به خاطر تجربه محدود و ناقص لامسه ای ما اغلب چیزها را از روی بافت آن ها نمی توانیم تشخیص دهیم .

دیدن

انسان به وسیله توانایی های جسمی و روحی خود با جهان ارتباط برقرار می کند . از میان توانایی های مختلف ، حس بینایی انسان را قادر می سازد تا جهان پیرامون خود را ببیند و با آن چه در آن می گذرد ارتباط برقرار کند . چشم ها عضوی از دیدن هستند که در صورت سالم بودن عمل دیدن به وسیله ی آن ها انجام می شود .
شرط دیدن اشیاء و پدیده ها توسط عضو بینایی ( چشم ها ) وجود نور است که انسان قادر به دیدن نیست . بنابراین ، عمل دیدن ارتباطی است که انسان در شرایط مساعد نوری از طریق عضو بینایی با جهان برقرار می کند.
برای دیدن ، غیر از چشم و نور مساعد عوامل دیگری نیز موثر و لازم است که عبارتنداز :
الف) وجود چیزهایی که نور پس از برخورد با آن ها به چشم منعکس می شود .
ب) انتقال علائم و پیام های بصری از طریق چشم به مغز توسط اعصاب بینایی .
پیام های بصری شامل اطلاعاتی درباره خصوصیات ظاهری اشیاء از قبیل نوع رنگ ، میزان تیرگی – روشنی ، اندازه و جنسیت آن ها است .
در یک معنای کلی عمل دیدن واکنشی طبیعی و خود به خود است که عضو بینایی در مقابل انعکاس نور از خود نشان می دهد و انسان به طور طبیعی رنگ ، شکل ، جهت ، بافت ، بعد و حرکت چیزها را به وسیله ی پیام های بصری دریافت می کند . اما در هنر و نزد هنرمندان دیدن می تواند فراتر از یک عکس العمل طبیعی تعبیر شود . در نگاه هنرمند جهان به صورتی عمیق تر ادراک و دیده می شود . او علاوه بردیدن اشیاء به روابط و تناسبات آن ها با یکدیگر به دقت توجه می کند . همین توجه و نگاه موشکافانه به جهان و پدیده ها به نحوی در آثار او جلوه گر می شود که گویی هیچ کس دیگر قبلا آن ها را آن ها را آن گونه ندیده است .

 

583931_930

کادر در هنر های بصری

کادر یا قاب تصویر محدوده ی فضا یا سطحی است که اثر تجسمی و تصویری در آن ساخته می شود . به طور کلی منظور از کادر در هنرهایی که با سطح سروکار دارند و برسطح به وجود می آیند همان محدوده ای است که هنرمند برای ارائه و اجرای اثر خود برمی گزیند . این اثر ممکن است یک عکس ، یک اعلان ، یک نقاشی ، یک نقش برجسته و یا حتی اندازه ی پرده ای باشد که روی آن یک فیلم نمایش داده می شود .
کادر می تواند اندازه ها ی گوناگونی داشته باشد ، مثل انواع چهارگوش با ابعاد و تناسبات مختلف به صورت مربع و مستطیل های متنوع عمودی و افقی ، لوزی و ذوزنقه . همچنین شکل های دیگر هندسی مثل دایره ، بیضی ، مثلث ، چندضلعی یا حتی تلفیقی از این اشکال به صورت منظم و غیر منظم ممکن است به عنوان کادر به کار گرفته شوند .
هنرمندان معمولا ترکیب عناصر و نیروهای بصری کار خود را بر اساس کادر و فضای بصری ، که در اختیار دارند سازماندهی می کنند . محدوده و فضای اثر هنری به هر شکل که انتخاب شود در تاثیر گذاری بر نیروهای بصری و ترکیب آن ها با یکدیگر موثر است . در واقع هنرمند با انتخاب بخشی از فضا و جداساختن آن از سایر بخش ها و فضای پیرامون توسط کادری مشخص دو عمل انجام می دهد : اول این که ارتباط کادر را با محدوده ی داخلی اثر برقرار می کند و انرژی بصری را که از درون به بیرون گرایش دارد ، محصور می سازد . دوم این که انرژی های بصری بیرون از کادر را که می خواهند به درون آن نفوذ کنند به کنترل در خواهد آورد . انرژی های بصری که از درون کادر سرچشمه می گیرند و نیرو های مشابهی که از بیرون به آن وارد می شوند ، ساختار اصلی اثر و سازمان دهی عناصر بصری را در کادر تحت تاثیر قرار می دهد . می توان گفت با توجه به شکل کادر است که هنرمند عناصر بصری را در اثر خود سازمان دهی می کند و روابط آن ها را با یکدیگر در ترکیبی مناسب برای نمایش موضوعی خاص شکل می دهد.

مثبت و منفی

مثبت و منفی هر چیزی را که می بینیم یا موضوع اصلی است و یا عاملی کمکی و فرعی است ، همان طور که در کلام نیز اسم ، جنبه اصلی و صفت ، جنبه فرعی دارد ، در پیام های بصری نیز این رابطه پیوندی نزدیک با مراحل دیدن و فهم جذب کردن خبر دارد . یک مربع مثال خوبی برای یک عبارت مثبت بصری است ، زیرا حدود و کیفیت خود را به روشنی بیان می کند ، شکل 61- 2 . صفحه 65 مبادی سواد بصری در مثال های زیر مربع ساده ترین میدان دیدی است که می شد انتخاب کرد . با آنکه نقطه نیز یک عنصر ساده بصری است ، ولی با ورود آن به داخل این میدان ، شکل 62-2 ، نوعی فشار بصری به بیننده وارد می کند و توجه و علاقه بصری او را تا حدودی از مربع معطوف به خود می سازد . این مثال آغاز مرحله ای است که مثبت و منفی یا پوزیتیو و نگاتیو در دیدن مطرح می شود . معنا و اهمیت مثبت و منفی در این است که تمام عناصر و رخدادهای بصری موجود در یک تصویر باآنکه از یکدیگر مستقل هستند ، در عین حال با هم در اتخاذ نیز هستند . در شکل های 63-2 و 62-2 می توان دید که مثبت و منفی برخلاف مفهوم رایج آن در فیلم و عکاسی به معنای تاریکی و یا روشنی تصویر و یا شکل معکوس آن نیست . در اینجا ، خواه نقطه به صورت تیره روی میدانی روشن قرار گیرد و خواه روشن روی میدانی تیره باشد ، در هر حال یک شکل مثبت است ، زیرا فعال شدن فشار بصری به علت آن است ، و مربع شکلی منفی است . به عبارت دیگر در مواجه شدن با یک تصویر ، آنچه تاثیری عمده برچشم بیننده بگذارد عنصر مثبت است و آنچه حالتی خنثی تر داشته باشد ، عنصر منفی محسوب می شود . وجود مثبت و منفی گاه در دیدن باعث خطای باصره ( بینایی ) می شود .

مقیاس

همه عناصر بصری می توانند تاثیر یکدیگر را تعدیل کنند و تغییر دهند و مهم ترین عامل این جریان اشل یا مقیاس است . اندازه شکل ها نسبت به یکدیگر را مقیاس می گویند .
می دانیم که رنگ ممکن است درخشان یا کمرنگ به نظر آید و این بستگی به رنگ زمینه آن ، یا رنگ های موجود در نزدیک آن ، دارد و همچنین دیده ایم که یک رنگمایه با درجه ای از سایه – روشن در مجاورت سایه – روشن های مختلف حالات گوناگونی به وجود می گیرد که بسته به رنگمایه مجاور آن است . مقیاس بزرگی یا کوچکی عناصر نیز شبیه به همین موضوع است . عنصری کوچک به نظر نمی رسد مگر آن که در مجاورت عنصری بزرگ قرار گرفته باشد ، شکل 31-3 ، صفحه 90 مبادی سواد . . .و میزان کوچکی آن بستگی به مقیاس آن نسبت به شکل های دیگر دارد . ولی حتی وقتی بزرگی یک شکل را با قرار دادن آن کنار یک شکل کوچک روشن کردیم . اندازه هر دو آن ها را می توان به وسیله عنصر دیگری دستخوش تغییر قرار دهیم ، شکل 32-3 ، صفحه 90 مقیاس را می توان به جز از راه اندازه نسبی شکل ها ، از راه اندازه آن ها نسبت به کادر یا زمینه ای که در آن قرار گرفته اند نیز تغییر داد . نتایج بصری حاصل از مقیاس مطلق نیستند و به آسانی دچار تغییر و تبدیل می شوند ، شکل های 32-3 و 31- 3 . برای مثال مشاهده می شود که مربع موجود در شکل 33- 3 از مربع موجود در شکل 34-3 بزرگ تر به نظر می رسد در حالی که حقیقتا مربع اول کوچک تر است ، و فقط به علت آن که دومی در یک زمینه بزرگ تر قرار گرفته است به نظر کوچک تر می آید . در اینجا آن چه درباره بزرگی و کوچکی گفته می شود فقط به خاطر مقیاس ها است و هیچ ارتباطی به بزرگی و کوچکی واقعی آن ها ندارد .

بعد سوم

نشان دادن بعد سوم در بسیاری از آثار بصری متکی بر ایجاد نوعی خطای باصره است . بعد سوم را ما نه فقط با لمس کردن در محیط احساس می کنیم ، بلکه ساختمان چشم ما طوری است که می تواند اشیا ء را سه بعدی ببیند . کلیه تصاویر دو بعدی نظیر تصویر تلویزیونی ، نقاشی ، طراحی ، عکاسی و فیلم . بعد سوم را به طور مصنوعی و تلویحا القا می کنند . بهترین شیوه القای بعد سوم شیوه فن پرسپکتیو و همراه با آن چندین فن دیگر نظیر سایه زدن است که بر مبنای نحوه توزیع نور و سایه قرار گرفته است و در نقاشی از فن پرسپکتیو قواعد بسیار دقیق و پیچیده ای دارد . به طور عمده در این فن برای نشان دادن اشیاء از خط استفاده می کنند . اما در نهایت منظور از آن واقعی نشان دادن شی ء
است . بعضی از قواعد آن ساده اند و می توان به آسانی آن ها را فرا گرفت . برای مثال اگر یک مکعب به نحوی در مقابلمان قرار گرفته باشد که فقط دو سطح آن را بتوان دید ، برای نشان دادن چگونگی به نظر آمدن آن دو سطح ، اول باید نقطه محو (
) وجود دارد که در آن یکی از وجود مکعب ناپیدا می شود . شکل 39 -3 صفحه 94 مکعب را از دو دیدگاه نشان می دهد اولی از پایین است و احتمالا مانند دیدگاه یک کرم خاکی و دومی از بالا مانند دید یک پرنده است .
هر گاه سه سطح از سطوح مکعب نمایان باشند به تعیین محل دو نقطه محو نیاز است ، شکل 40 – 3 . این دو مثال ، نمونه های بسیار ساده ای از طرز عمل پرسپکتیو به شمار می روند .

حرکت

عنصر بصری حرکت ، مانند بعد سوم و بافت بصری ، بیشتر به طور ضمنی و به صورت کاذب در صفحه دوبعدی طراحی می شود و در واقع صورت حقیقی ندارد ، و با این وصف یکی از مهم ترین تجربیات بصری انسان محسوب می شود . شاید حرکت واقعی فقط در فیلم ، تلویزیون و به طور کلی پدیده های بصری که جزء یا اجرایی از آن ها متحرک است دیده شود ، مانند مکانیسم در و پنجره ، ولی با استفاده از فنون و تکنیک های بصری می توان پاره ای خصوصیات بصری را به طور کاذب به وجود آورد ، مثلا با ترسیم یا نقاشی جزییات بسیار ریز روی سطح این توهم به وجود می آید که صفحه کاغذ دارای آن بافت است و با استفاده از فن سایه – روشن و پرسپکتیو توهم برجسته بودن تصویر به وجود می آید . ولی باید به خاطر داشت که ایجاد توهم حرکت در یک شکل ثابت و بی حرکت به مراتب دشوارتر از مواردی است که ذکر شد

رنگمایه

لبه ها با حواشی که در طراحی موجودات با خط نشان داده می شود ، معمولا در محل تلاقی دو نوع تاریک – روشن یا رنگمایه مختلف است . رنگمایه به عبارت دقیق تر میزان شدت تاریکی یا روشنایی چیزهایی است که می بینیم توانایی دیدن به علت وجود نسبی نور است ، ولی نور ، اعم از طبیعی یا مصنوعی ، به صورت یکنواخت و یکدست محیط را آکنده نمی کند اگر چنین می بود عمل دیدن همان قدر ناممکن می شد که در تاریکی محض .
هنگامی که نور بر اشیایی می تابد ، نقاط صیقلی و درخشان موجود در سطح اشیاء آن را با شدت بیشتری منعکس می کنند و نقاط زبر با شدت کمتر و نیز بازتاب نور به وسیله اشیاء از زوایای مختلف با یکدیگر تفاوت دارد . جنس و بافت شی ء نیز در میزان انعکاس نور دخیل است ، از این رو پدیده های موجود در هر نقطه از حیث میزان تاریکی و روشنی بسیار متنوع اند . عمل دیدن درست به علت همین نوع در تاریکی و روشنی رنگمایه انجام می گیرد . علت آنکه ماشینی را به صورت خاص می بینیم دقیقا آن است که در مجاورت نقطه ای با میزان روشنایی بیشتر و یا کمتر قرار گرفته است ، شکل های 25-3 و 24-3 .
صفحه 79 مبادی سواد . . .
در طبیعت ، بین نور و تاریکی مطلق هزاران درجه وجود دارد . این درجات را اصطلاحا میزان تونالیته یا میزان رنگمایه نیز می نامند . ولی در هنر های بصری نشان دادن این درجات بسیار محدود تر است . وقتی چیزی را در طبیعت می بینیم در واقع با نور حقیقی سر و کار داریم ، ولی در شیء نقاشی شده با تصویر عکاسی یا فیلم به وسیله ذرات رنگی مختلف و یا بلورهای بسیار ریزی از ترکیبات نیترات نقره که در فیلم ها و کاعذ های عکاسی به کار رفته ، مصنوعا سایه – روشن های مختلف طبیعی را نشان می ذهند . برخلاف طبیعت که در آن ، تعداد رنگمایه بسیار زیاد است ، در هنرهای گرافیک یا عکاسی این درجات بی نهایت محدودند و معمولا از سیزده درجه یا گام تجاوز نمی کند شکل 26-3 . صفحه 80 مبادی سواد . .

 

1456219413_interior-design20_6328

رنگ

رنگ بیش از همه با عواطف و احساسات بشر نزدیکی دارد . اگر بگوییم رنگ مثل تزیین غذاست شاید درست باشد ، ولی کافی نیست . رنگ در واقع حاوی اخبار و اطلاعات زیادی نیز هست و از این جهت برای کسانی که در کار ارتباط بصری هستند واجد اهمیت است . همه ما به تاثیر و معنای خاصی که ار رنگ سبزه زار ، آسمان ، گل ها ، زمین ، دریا و غیره حاصل می شود واقفیم . معانی دیگری نیز از رنگ ها تداعی می شوند که حالت سمبلیک دارند ، مثل رنگ قرمز ، سبز ، یا آبی . مثلا قرمز دارای معناهایی است که در محیط زیست یافت نمی شود نظیر : خطر ، فوریت یک امر ، انقلاب ، مبارزه و عصبانیت . به علت همین معنای رمزی است که در میدان های گاوبازی پارچه قرمز رنگی در مقابل گاو وحشی تکان می دهند . در حالی که می دانیم گاو نسبت به رنگ ها هیچ گونه حساسیتی ندارد و در واقع کوررنگ است و قرمز در این مورد فقط برای تماشاچیان آن معنای خاصی دارد . رنگ قرمز دارای معانی سمبلیک یا رمزی دیگری نیز هست ، عشق ، گرما ، زندگی و شاید صدها معنای دیگر .
رنگ ها از سه نظر قابل بررسی و تحقیق هستند : اول از نظر نوع رنگ یا کروما .
تعداد رنگ ها بسیار زیادند . رنگ های مربوط به یک گروه یا خانواده دارای خاصیت های مشابه اند . در میان رنگ های بی شمار سه رنگ را به عنوان رنگ اصلی می توان نام برد : زرد ، قرمز ، آبی . هر یک از رنگ های اصلی دارای کیفیاتی ویژه اند . زرد ، رنگی است که بیش از همه به نور و گرما نزدیک است . تحرک و حالت عاطفی بیش از همه در رنگ قرمز مشاهده می شود و بالاخره آبی دارای حالتی ملایم و بی حرکت است . در یک اثر بصری ، به نظر می رسد که ، رنگ قرمز و زرد حالت انبساط و گسترش دارند ، خال آن که رنگ آبی حالت انقباض و سکون دارد . علت برجسته رسیدن رنگ زرد و قرمز در زمینه یک اثر و تورفتگی و عمق دار جلوه کردن آبی همان کیفیات ذکر شده است . حال اگر رنگ قرمز را با آبی مخلوط کنیم از حالت تحرک آن کاسته می شود و زرد نیز در ترکیب با آبی ملایم می گردد ، و مخلوط کردن زرد با قرمز به حرارت و تحرک آن ها می افزاید .
ساختمان کامل رنگ ها را معمولا با کشیدن چرخه رنگ نمایش می دهند . به این ترتیب که سه رنگ اصلی را به فواصل مساوی روی چرخه قرار می دهند و فواصل بین آن ها را با درجات مختلف مخلوط شده آن ها پر می کنند . به این صورت رنگ های متنوع بسیار پدید می آید . رنگ های اصلی را اصطلاحا رنگ های اولیه می نامند ، و حد فاصل بین هر دو رنگ اصلی را رنگ ثانوی می خوانند . به این ترتیب رنگ های ثانوی عبارتند از نارنجی که حد فاصل زرد و قرمز است و بنفش که بین قرمز و آبی است و سبز که میان زرد و آبی قرار گرفته است شکل 2-3 صفخه 85 مبادی سواد . .
جنبه دوم قابل بررسی درباره رنگ میزان اشباع ، بودن آن است . منظور از اشباع بودن رنگ ، میزان خلوص نسبی آن است . وجود خاکستری یا سیاه رقیق شده باعث کاهش خلوص رنگ می شود ، اصطلاحا به حالتی در رنگ ها ، لفظ چرک اطلاق می گردد . رنگ های چرک در مقایسه با رنگ اشباع شده دارای درخشش و وضوح بسیار کمتری هستند . ولی رنگ های اشباع شده یا خالص بسیار ساده و جذاب اند ، این نوع رنگ بیشتر مورد توجه کودکان قرار می گیرد و نیز در هنر های فولکلو یا بومی اقوام مختلف .
بیشتر از رنگ های تند و خالص یعنی رنگ های اشباع شده استفاده می شود . هر چه درجه اشباع رنگ بالاتر باشد حامل بار عاطفی بیشتر و تند تری است و هر چه از میزان اشباع بودن آن بکاهیم در نهایت به یک اثر غیر رنگی سیاه و سفید می رسیم که بار عاطفی رنگ را ملایم تر و آرام تر بیان کرده ایم . در نتیجه انتخاب میزان اشباع بودن رنگ بستگی به منظور و غرض خاصی دارد که طراح در ارتباط بصری دنبال می کند .
سومین مطلبی که درباره رنگ باید بررسی شود به جنبه غیر رنگی آن مربوط می گردد ، و آن عبارت است از میزان درخشندگی آن ، در اینجا باید تاکید کنیم که مقدار وجود یا فقدان درخشندگی رنگ هیچ گونه تاثیری در تاریک – روشنی آن ندارد ؛ تاریک – روشنی یا رنگمایه همیشه ثابت است ، سوای آن که در آن با چه درخششی جلوه کند . بهترین مثال برای نشان دادن این موضوع تصویری است که در تلویزیون رنگی دیده می شود ، می دانیم که در این نوع دستگاه ، دکمه ای برای افزودن یا کاستن درخشندگی رنگ وجود دارد ، و هنگامی که از درخشندگی رنگ تصویر می کاهیم در واقع به نحوی رنگ از روی تصویر می پرد و به جای آن به تدریج تصویری سیاه و سفید با میزان تونالیته یا رنگمایه ثابت جایگزین تصویر رنگی می شود . با مشاهده این پدیده متوجه می شویم که می توان با حفظ رنگمایه به صورت ثابت بر درخشندگی رنگ در تصویر افزود یا کاست .

تباین « کنتراست »

تباین یا کنتراست اختلافی است که میان دو چیز مورد مقایسه وجود دارد . وقتی که اختلاف میان دو پدیده به حد اعلای خود برسد ، در آن صورت ، تباین شدید به وجود می آید که به آن تضاد می گویند ، مثل سفیدی و سیاهی ، کوچکی و بزرگی .
پس تباین عبارت است از اختلاف دو یا تعداد بیشتری از رنگ ها در برابر یکدیگر .
در زمینه درک و شناخت رنگ ، تضادهای رنگی از اهمیت زیادی برخوردارند و هنرمندان هنرهای تجسمی از تضادهای رنگی برای بیان مفاهیم ذهنی خویش استفاده های فراوان می کنند . در مبحث رنگ شناسی هفت تضاد یا کنتراست یا تباین وجود دارد که عبارتند از :
1 – تباین رنگ های اصلی ( ته رنگ )
2 – تباین تاریکی و روشنی
3 – تباین سردی و گرمی
4 – تباین رنگ های مکمل
5 – تباین هم زمان ( سیمولتانه )
6 – تباین اشباع ( کیفیت )
7 – تباین وسعت سطوح ( کمیت )
تضاد یا تباین رنگ های اصلی ، ساده ترین نوع تباینی است که در آن رنگ های اصلی قرمز ، زرد و آبی بدون ترکیب با رنگ های دیگر به طور خالص به کار گرفته می شود . هر چه از رنگ های اصلی دور شویم ، از شدت تباین کاسته می گردد .
تباین تاریکی و روشنی مانند شب و روز ، سیاه و سفید که نهایت تباین را نشان می دهند و حدفاصل آن ها خاکستری قرار دارد . می توان با کمک خاکستری شدت تباین را کم کرد . باید توجه داشت که تباین تاریکی و روشنی در والور های رنگین هم صدق می کند مانند حدفاصل بین دو رنگ زرد و نارنجی که نقش خاکستری ها را خواهد داشت .
احساس انسان در برابر رنگ های گوناگون واکنش های متفاوتی نشان می دهد . یکی از این واکنش ها احساس سردی و گرمی نسبت به رنگ هاست . به عنوان مثال با دیدن رنگ آبی و سبز احساس سرما و رنگ های قرمز و نارنجی احساس گرما به وجود می آید . از تضاد سرد و گرم در هنر های بصری استفاده های فراوانی به عمل می آید . برای ایجاد عمق و ارائه سطوح دو ر از رنگ سرد و برای ارائه سطوح نزدیک از رنگ گرم استفاده می شود .
رنگ های گرم روی دایره رنگ عبارتند از : زرد نارنجی ، قرمز نارنجی ، قرمز ، قرمز بنفش و رنگ های سرد عبارتند از : بنفش ، آبی ، آبی سبز ، سبز و زرد ، سبز ولی بیشترین تضاد در رنگ های گرم و سرد را در قرمز و نارنجی و آبی .و سبز می توان حس کرد . تضاد هم زمان یا سیمولتانه خاصیت ویژه ای است که در اثر واکنش چشم و ذهن انسان در مقابل رنگ به وجود می آید . به طوری که با دیدن هر رنگی ، رنگ مکمل آن را طلب می کند و حتی اگر مکمل حضور واقعی نداشته باشد ، چشم آن را به وجود می آورد .

تاثیرات روان شناختی رنگ ها

یکی از ویژگی های رنگ ، جنبه تاثیرگذاری آن می باشد ، رنگ ها نیز مانند خطوط از انواع موثر در جهت بروز حالات و خصوصیات روحی افراد است . به عبارت دیگر هر یک از رنگ ها دارای شخصیت مستقل و کارآمدی است که با شناخت و به کارگیری صحیح آن می توان در ایجاد محیطی زیبا ، موفق شد .
زرد
نورافشان ترین رنگ ها و سمبل خورشید است . زرد با توان پرتوافکنی زیاد ، بیشتر پرتوهای دریافتی را بازتاب می کند . رنگی است رویه ای و سطحی که ژرفا و عمق ندارد ولی برد آن نسبت به سایر رنگ ها زیاد است . رنگ زرد گرم ترین رنگ طیف رنگی است . انسان را بسیار فعال و پرحرارت می کند . در رنگ درمانی ، انسان های آرام ، خودگرا و گوشه گیر و بی حال را با تاثیر مداوم رنگ زرد فعال می کنند .
زرد رنگی است که روحیه بشری و خاکی بودن را دارد . رنگ زرد ترش است و نمودار ترشی هاست . به علاوه با صدای زیر موسیقی همبستگی و هماهنگی دارد . آواز بلبل و قناری زرد است . به طور کلی زرد وقتی یکدست باشد رنگی است آزاردهنده وقتی که با تغییرات زمینه های رنگی همراه باشد رنگی شادی آفرین است و ایجاد هیجان و ناراحتی تا حد اضطراب می کند . آمیختن سفید به زرد از اثرات تند آن می کاهد .
در تطابق با شکل های هندسی ساده ، زرد همسنگ مثلث است و در هماهنگی با خطوط ، رنگ زرد معادل با خط عمودی می باشد .
آبی
سمبل آب و آسمان است رنگی است آرام و درونگرا که بیننده را به سوی خود می کشد . رنگی است فضایی که چشم را به خود متوجه می کند و موجب تقویت آن می شود . رنگ آبی خواب آور است و تسکین دهنده هیجان های درونی است . رنگ آبی در هنر کهن به منزله رنگ فضایی و الهی و آسمانی تعبیر شده است در تصاویر مذهبی مسیحی ، حضرت مریم (ع) را در لباس نارنجی که رنگ گرم و بشری است ، زیر پوششی آبی رنگ ، آسمانی و الهی نشان داده اند .
متمرکز شدن در آبی ، سبب تمرکز فکر و اندیشه می شود . آبی ، با سبزگون شدن ، در خود امکان فعالیت ایجاد می کند و با سرخگون شدن و بنفش شدن به سنین پیری نزدیک می شود . آبی رنگ زمستان و سرمای آن است .
در تطابق با شکل های هندسی ساده ، آبی به دلیل حرکت دورانی و درونگرا با دایره توافق دارد ( نمای گنبد ها ) و در هماهنگی با خطوط ، آبی رنگ موافق خطوط افقی است . این خط با رنگ آبی ، آرامش بیشتری پیدا می کند .
قرمز
سمبل آتش است . توان فعالیت زیادی دارد و می تواند ضربان قلب را تند تر کند و فشار خون را بالا ببرد . استفاده از قرمز چشم را می آزارد . طعم آن شیرین است و از خانواده های رنگ های گرم است . در کنار رنگ سبز که متضاد آن است دارای بالاترین حد بازتابی خود می شود ، مثلا گل سرخ با برک های سبز .
قرمز رنگ حق و حقیقت و پیکار و شهادت است . رنگ جوانی بوده و نمودار اندیشه های منطقی و تفکر اعتدالی است . رنگ قرمز پایان تابستان و آغاز پاییز است . این رنگ به دلیل بالا بودن درجه بازتابی همیشه بیننده را به خود جلب می کند و معمولا حرارت ، خشونت ، تحرک ، شور ، اشتیاق و پرخاشگری را نشان می دهد و خطر و جاذبه را هشدار می دهد . مثل رنگ قرمز چراغ راهنمایی . در تطابق با شکل های هندسی ساده ، گویای مربع است ، و در هماهنگی با خطوط ، گویای خط قطری است . .
نارنجی
رنگ جوانی است و شادابی . هیجان آن از زرد کمتر و اعتدال آن از زرد بیشتر است . نارنجی نیز از جمله رنگ های گرم است . رنگی پرتحرک و پر درخشش.
در تطابق با شکل های هندسی مانند ذوزنقه است و در هماهنگی با خط ، خطی است آزاد و متمایل به عمودی .
بنفش
از ترکیب قرمز و آبی به دست می آید . رنگ سنین بالا ست ، به سنین پیری نزدیک می شود و در درون خود خودگرایی و اندوه دارد . در چین کهن رنگ بنفش ، رنگ لباس عزاداران بوده است . این رنگ چون به سیاهی نزدیک شود ، قهوه ای می شود . بنفش رنگ ناباوری ، تردید و نفاق است . ظاهری زیبا و گیرا دارد و درونی غمناک .
بنفش رنگ مکمل و متضاد رنگ زرد است و طعم آن گس می باشد .
سبز
سمبل طبیعت سبز و گیاهان است ، بنابراین معرف رشد و نمو می باشد . قرآن مجید ، رنگ سبز را رنگ بهشتی می داند . رنگی است معتدل و ترکیبی از رنگ سرد و گرم . رنگ تعقل ، تفکر و آرامش خردمندانه است . سبز رنگ صبر ، شکیبایی و بردباری است . رنگ پایداری و جوانی و سرسبزی و نشاط است . رنگ سبز ، رنگ پایان بهار و آغاز تابستان است . رنگ سبز و استفاده از شال سبز رنگ در کسانی که نسبتشان به خاندان نبوت می رسد به عنوان سید و آقا نشان از تشخص و بلند مرتبگی فرد بوده و همیشه مورد احترام و مقبولیت جامعه بوده است . به طور کلی رنگ های گرم را می توان با اشکال شکسته و هندسی که دارای زوایای تند و شدید هستند هماهنگ دانست و برعکس رنگ های سرد با فرم های نرم و منحنی همگونی دارند . بدین ترتیب رنگ های گرم با فرم های منحنی در تضاد هستند و شدت گرمای این رنگ ها با حضور فرم های نرم و منحنی کمتر می شود و همین طور رنگ های سرد با فرم های خشک و زاویه دار ، موجب پایین آمدن درجه فعالیت آن فرم ها می شوند .
سفید
سمبل روز و روشنایی ( نور ) است . تداعی کننده عصمت و پاکی ، جوانی ، وضوح ، ایمان ، ظرافت ، صداقت و حقیقت و رستگاری است . رنگ سفید نشان دهنده سعادت ، شادمانی ، حیات ، قهرمانی و صلح است . ذات باریتعالی به نور شبیه است .
سیاه
نماینده ظلمت و تاریکی است . غم ، سوگواری ، مرگ و نیستس ، ابهام و رمز است . حالتی منفی و پر خطر دارد . رنگ سیاه نشان دهنده ترس و وحشت ، پایان حرکت ، اختفا و پوشیدگی است .
خاکستری
ترکیبی متعادل از سفید و سیاه بوده در نتیجه رنگی است خنثی و حد فاصل مرگ و زندگی است و از دیدگاه روان شناسی کسانی که علاقه مند به استفاده از این رنگ هستند ، در زندگی قدرت گرفتن یک تصمیم جدی و مهم را به تنهایی ندارند .

ترکیب بندی

خلق هنر تجسمی ، نیازمند طراحی و سازمان دهی دقیق عناصر بصری است که به این سازمان دهی کمپوزیسیون و یا ترکیب بندی گویند .هنرمند جهت ترکیب بندی یک اثر ، عناصر بصری چون شکل ، خط ، بافت ، نور ، سایه ، رنگ و . . . را با هم ترکیب می کند و به وسیله آن ها ایده و مفاهیم ذهنی خویش را بیان کرده و به بیننده انتقال می دهد و در جریان این ترکیب بندی کیفیات های ویژه ای از لحاظ بصری به وجود می آیند که مهم ترین آن ها عبارتند از : ریتم ، تعادل ، تناسب ، شکل و زمینه .

ریتم

عبارت است از تکرار هر شکل ، رنگ ، موقعیت و حرکتی که دارای نظمی معین باشد . یک حرکت ریتمیک زمانی اتفاق می افتد که عناصر شبیه به هم با فاصله های مرتب تکرا شوند . تکرار از لحاظ بصری انضباط می آفریند و در ایجاد استواری بین تمام عناصر موجود یک اثر هنری سهم موثری دارد . وجود ریتم های متضاد و مشابه حس وحدت در یک اثر هنری به وجود می آورد . به طور کلی ریتم از عوامل بنیادی تکامل و رشد طبیعت است و چه در طبیعت و چه در هنر دارای سه جنبه بنیادی است . تکرار ، تناوب و رشد . تکرار مانند ضربان قلب و جریان تنفس ، تناوب مانند گردش شب و روز و تغییر فصول و رشد گیاهان و درختان و تشکیل رودخانه های بزرگ از جوی های کوچک مشهود است

تعادل

ریشه و اساس همه توانایی های مختلف انسان بستگی به حس تعادل دارد و چنانچه حس تعادل در انسان کاستی یابد ، به هیچ روی قادر به حرکت نبوده و به زوال می گراید .
در عرصه هنر نیز تعادل یکی از بنیادی ترین عناصر آفرینش هر اثر هنری است که نبود آن ، منجر به بی ثباتی و عدم توازن بصری و در نتیجه باعث تزلزل در ارزش های زیبایی شناختی اثر می گردد .
در یک اثر هنری تعادل زمانی احساس می شود که کنش و واکنش تمام نیرو های بصری ، منجر به یک موازنه شود به طوری که نتوان هیچ گونه تغییری در ترکیب آن ها به وجود آورد . به عبارت دیگر ، تضاد نیروها باعث تعادل می گردد .
چشم ما برای حفظ تعدل هنگام دیدن اشیاء و یا بیان تصویری آن ها به محورهای عمودی و افقی توجه دارد . به این معنی که چشم به منظور یافتن تعادل در پدیده هایی که مورد دیدن قرار می گیرند ، ابتدا بر آن ها یک محور عمودی که بر یک پایه افقی قرار دارد در نظر می گیرد و بدین وسیله تعادل شی ء را سنجیده و اندازه گیری می کند . این محور عمودی – افقی در واقع وجود خارجی ندارد . اما چشم ما ناخودآگاه برای تشخیص تعادل ، این محور را که یکی از مهم ترین عوامل ایستایی و تعادل در فضای هستی است ، مورد نظر قرار می دهد .

سطح

سطح عنصری است با دو بعد طول و عرض و بدون ارتفاع که به وسیله خط محدود شده است . سطح ممکن است رویه یک جسم ، یک مزرعه یا نمای یک شکل سه بعدی باشد . سطح ها به دو دسته هندسی و غیر هندسی تقسیم می شوند ، سطح های اصلی هندسی عبارتند از : مربع ، دایره ، مثلث و . . . دیگر سطوح هندسی که از ترکیب سطوح اصلی به وجود آمده اند مثل ، بیضی ، لوزی ، چند ضلعی و . . . سایر سطوح موجود در طبیعت را سطوح غیر هندسی می نامیم . به لحاظ حسی سطوح زیر احساس مورد نظر را القا می کنند . مربع : از لحاظ بصری شکلی است متعادل و ایستا و مبین ماده ، وزن و حدود مشخص آن است . به طوری که در الفبای تصویری مصر ، مزرعه با مربع نمایان می شود . وقتی مربع به عنوان سمبل به کار می رود از اضلاع مستقیم و زاویه های قائم آن در بیان احساس استفاده می شود . اکثر اشکالی را که از خطوط افقی و عمودی به وجود آمده اند می توان به مربع تشبیه کرد . از جمله صلیب ، کلید یونانی و . . .
مثلث : به دلیل وجود راس ، انرژی و نیروی شکل را به بیرون منتقل می کند و احساس خطر و دلهره را به وجود می آورد و زوایای تند آن ستیزه جویی و تعرض را نشان می دهد . مثلث از اشکالی چون لوزی ، ذوزنقه ، زیگزاگ و امثال آن ها قابل تجسم بوده و سمبل تفکر است .
دایره : مکان هندسی نقاطی است که حول نقطه ای ، در یک سطح و با فاصله ای ثابت حرکت می کنند . نمادی از آرامش و تداوم است ؛ زیرا همه نقاط پیرامونش دارای یک ارزش اند و همین امر موجب تعادل بین نیروهای درونی و فضای بیرونی دایره است . دایره سمبل ذات است که در درون خود در حال حرکت است . چینی ها از پلان مدور برای معابد خود استفاده می کردند ولی برای کاخ های دنیوی پادشاهان بیشتر از پلان های چهارگوش استفاده می شده است . دایره به تمام اشکالی که مدور و یا مارپیچ هستند نزدیک است ، مانند بیضی ، موج ، سهمی و . . . .
به طور کلی مربع ماده ای است ساکن ، مثلث فروزنده و نشان دهنده تفکر و دایره بیانگر ذات است با حرکت ابدی .
دسته بندی دیگری نیز برای سطوح می توان در نظر گرفت :
الف – سطوح صاف ، مثل کاغذ ، کف خیابان ، سطح آرام آب استخر
ب – سطوح پست و بلند و دارای انحنا، مانند بام های معماری ایرانی ، تپه های شنی و ماسه ای ، امواج دریا
ج – سطوح پیچیده شفاف و شیشه ای که نور از آن عبور می کند ، مانند شیشه پلکسی گلاس و . . . .

حجم

عنصری است دارای سه بعد طول ، عرض ، ارتفاع ، به عبارت دیگر ، هرگاه به عنصر دو بعدی سطح ، ضخامت اضافه کنیم به حجم بدل می شود . عناصر سه بعدی به دو دسته تقسیم می شوند . هندسی و غیر هندسی ، عناصر هندسی عبارتند از : مکعب ، مکعب مستطیل ، کره منشور ، مخروط و استوانه و عناصر سه بعدی غیر هندسی به کلیه جسم های موجود در طبیعت که شکل هندسی ندارند گفته می شود .
حجم دارای ویژگی های خاصی است از جمله :
الف – ممکن است جسمی سخت و محکم باشد ، مثل سنگ یا یک ساختمان
ب – ممکن است به حالت مایع ، گاز یا بخار باشد که در این حالت دقیقا به شکل ظرفی است که در آن قرار دارد .
ج – فضای منفی محصور بین چند سطح را نیز می توان حجم ( فضا ) نامید ، مانند حجم ( فضای ) اتاق و یا یک گودال و یا یک سوراخ .
د – ممکن است حجم از حرکت سریع و چرخشی یک سری نقطه ، خط و یا سطح به وجود آید . بدین معنی که مثلا در اثر چرخش یک میله یا گوی فلزی در فضا ، حجمی به وجود می آید که با دست قابل لمس نیست اما قابل رویت است و فقط جنبه بصری دارد که به آن حجم مجازی گفته می شود . حجم یک آبشار نیز حجم مجازی است .
ذ – گاهی حجم ، استوار و پایدار بر زمین قرار گرفته و گاهی نیز به صورت حجمی شناور و معلق در فضا قرار دارد . به طور کلی در هنر های بصری دو بعدی ایجاد بعد سوم با استفاده از فن پرسپکتیو و سایه روشن ممکن است و در هنر های تجسمی سه بعدی مثل معماری ، مجسمه سازی و . . . واقعیتی……………..

نکات مهم مبانی بصری

• نقطه ، خط ، سطح و حجم عناصر تشکیل دهنده فرم هستند .
• نقطه سازنده ی همه فرم ها است .
• زمانی که نقطه حرکت می کند خط را به وجود می آورد که یک بعدی است .
• وقتی خط در جهتی غیر از امتداد خود حرکت می کند سطح به وجود می آید دو بعدی است .
• همه فرم های قابل رویت سه بعدی اند و تمایز عناصر تشکیل دهنده فرم فقط بستگی به تناسب طول و عرض و ارتفاع هر یک از آن ها پیدا می کند .
• وقتی نقطه در مرکز زمینه خارج می شود مرکزیت خود را از دست داده ، حالتی پویا پیدا می کند .
• نقطه در مرکز زمینه حالت ثابت و قدرت سازماندهی عناصر اطراف خود را دارد .
• نقطه در حاشیه زمینه رابطه بصری متقابل بین نقطه و زمینه ایجاد می کند .
• نقطه چیزی است که دارای رنگ ، تیرگی یا روشنی ، اندازه و گاهی جرم می باشد و در عین حال ملموس و قابل رویت است .
• نقطه یک عنصر بصری نسبی است می تواند یک پیکره ، یک درخت یا یک پرنده باشد که در آسمان پرواز می کند .
• نقطه تجسمی شکل خاصی ندارد و اندازه آن نیز نسبی است .
• خط عنصر اصلی طراحی است .
• خط نشانگر حرکت ، جهت ، رشد و پویایی بصری است .
• خط از نظر ضخامت و وزن ، ظرافت ، خشونت ، نرمی ، سختی ، صافی یا زبری حالات مختلف دارد .
• خط مستقیم افقی بیانگر ثبات ، استحکام ، استقرار و آرامش است .
• خط قائم بیانگر تعادل موازنه نیروی ثقلی است .
• خط مایل ، بسته به نزدیکی به خط قائم یا افق ، می تواند بیانگر حالت افتادن یا بلند شدن باشد .
• مفهوم خط از طریق دو نقطه و یا تکرار کافی عناصر مشابه ایجاد و القا می شود .
• خط ، بافت و نقش دارد .
• خط منحنی می تواند احساس یک نیروی در حال تغییر را منتقل کند و حالتی از تغییر تدریجی ، حرکت نرم و لطیف را بیان نماید .
• شکل واقعی یک سطح ، فقط زمانی روئیت پذیر است که عمود بر سطح آن ، به آن نگاه کنیم کیفیت سطح ، تابع کیفیت ماده ای است که از آن ساخته شده است
• « شکل سطح » مهم ترین ویژگی سطح می باشد .
• « فرم » اصلی ترین ویژگی حجم می باشد .
• فرم ویژه یک حجم ، شکل ظاهری و ساختار رهبری آن را نشان می دهد .
• از نظر معماری حجم می تواند توپر و یا توده ای باشد که با ماده اشغال شده است.
• « توده » « فضا » دو مفهوم و ساختار مکمل اند که ترکیب آن ها به معماری واقعیت می دهند .
• به خط پیرامونی و دور ظاهری یک سطح یا حجم « شکل » می گوییم ، که آن را از زمینه یا فضای اطرافش جدا می کند .
• مثلث ، مربع و دایره ، اصلی ترین اشکال هندسی هستند .
• مثلث ، مربع و دایره در بعد سوم هرم ، مکعب ، مخروطی استوانه و کره را ایجاد می کنند .
• دایره شکلی است متمرکز و درون گرا که بر مرکز خود تاکید دارد ، این شکل بیانگر وحدت ، تداوم و خلوص است .
• مثلث بیانگر استحکام و پایداری است و عموما در فرم های سازه ای ساختمان به کار می رود زیرا بدون تخریب اعضای آن ، شکل آن تغییر نمی کند .
• مثلث وقتی بر راس باشد پویا به نظر می رسد .
• مثلث از نظر ادراکی و بصری می تواند بیانگر تحرک ، انقباض و تقابل باشد .
• مربع بیانگر خلوص و عقلانیت است تساوی چهارضلع و چهار قائمه ، بیانگر قانونمندی و وضوح آن است .
• مربع در حالت قائم بیانگر ثبات و صداقت و نمایشگر جهت افقی و عمودی است ، که برای انسان مهم ترین مرجع برای حفظ تعادل و حرکت است .
• استحکام و پایداری مستطیل گرایش به یکنواختی دارد .
• رنگ اشیاء اطراف ما ناشی از تابش نوری است که بر آن ها می تابد و بدینسان فرم ها و فضا ها را روشن می کند .
• نوع رنگ به طول موج بستگی دارد که از بلند ترین طول موج که با رنگ قرمز شروع می شود و پس از نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی و نیلی به بنفش با کوتاهترین طول موج می رسد .
• زمانی که نور سفید به یک جسم کدر می تابد بخشی از آن در سطح جسم جذب می شود و بقیه امواج منعکس می گردد ، آن گاه ما جسم را به رنگ نور منعکس شده که به چشم می رسد می بینیم .
• رنگ های روشن فضا را بزرگ تر و وسیع تر نشان می دهند . و در مقابل آن ، رنگ های تیره سطوح را نزدیک تر و فضا را کوچک تر می نمایانند .
• رنگ های گرم مانند قرمز ، زرد ، نارنجی تحرک و پویایی در فضا ایجاد می کند .
• رنگ های سرد مانند سبز ، آبی حالتی آرام و ساکن دارد .
• سطوح اصلی معمولا دارای رنگ ملایم هستند .
• از رنگ تند و زنده معمولا برای اشیاء کوچک و لوازم خانه استفاده می شود . زیرا ناتعادل هستند و تنوع لازم را در فضا ایجاد می کنند .
• بافت ، یعنی ویژگی خاص یک سطح ، که به ماده و شکل آن مربوط می شود .
• بافت ، نشانگر نرمی و سختی سطح است و و بیانگر کیفیت ظاهری مصالح مانند زبری سنگ ، گرما و ظرافت چوب ، صافی شیشه و نرمی لاستیک و سختی فولاد ووو می باشد.
• بافت را دو نوع می باشد : بافت لمسی : که واقعیت فیزیکی دارد و با لمس کردن درک می شود . بافت بصری : که از راه چشم ( دیدن ) مشاهده می شود .
• سطوح با بافت ریز ، نرم تر از بافت های درشت به نظر می رسد .
• سطوح صاف و صیقلی ، نور را منعکس کرده ، جلب توجه می کند.
• سطوح با بافت درشت نور را شکسته ، تیره تر به نظر می رسد .
• سطوح زبر خاک گیر هستند و بسیار سریع کثیف و چرک می شوند و به سختی تمیز می شوند .
• سطوح صیقلی ، چرک و کثیف می شوند ولی به سختی تمیز می شوند .
• نور ، اصلی ترین عامل کیفیت ، پویایی و سرزندگی فضای معماری است .
• بدون نور ، هیچ فرم ، رنگ یا بافتی نمی تواند خود را نشان دهد زیرا انسان در تاریکی چیزی را نمی تواند ببیند .
• در طراحی معماری ، حداللمکان از نور طبیعی روز استفاده و از نور مصنوعی به عنوان مکمل ، در ساعات دیگر شبانه روز استفاده شود .
• منبع نور ، ممکن است به صورت نقطه ای ، خطی و صفحه ای باشد و یا مانند لوستر و چراغ های آویزان خود به صورت حجمی روشن با عناصر دیگر فضا ترکیب شوند .
• از طریق کنتراست بصری ، اشیاء وضوح و روشنی بیشتری پیدا می کند .
• ریتم به عنوان یک قاعده طراحی ، براساس تکرار عناصر در فضا و زمان شکل می گیرد .
• بی حرکتی ( سکون ) نتیجه فقدان ریتم و حرکت است .
• در بسیاری از موارد گوناگون ریتم ، هم می تواند یکنواخت باشد و هم متغیر .
• وجود چندین پنجره ، ستون و پله ها در یک ساختمان نشا نگر ریتم است .
• کادر یا قاب به اندازه های مختلفی می تواند وجود داشته باشد مانند شکل های هندسی ، دایره ، بیضی ، مثلث و تلفیقی از این اشکال .
• هنرمندان ترکیب عناصر و نیروهای بصری کار خود را بر اساس کادر و فضای بصری که در اختیار دارند، سازمان دهی می کنند .
• هنرمند با برگزیدن کادری مشخص دو عمل را انجام می دهد : اول این که ارتباط کادر را با محدوده ی داخلی اثر برقرار می کند و انرژی بصری را که از درون به بیرون گرایش دارد ، محصور می سازد . دوم این که انرژی های بصری بیرون از کادر که می خواهند به درون آن نفوذ کنند به کنترل در خواهد آورد .
• فضای درونی یک کادر زمانی معنا پیدا می کند که چیزی در درون کادر انرژی بصری آن را فعال کند .
• عناصر مختلف درون کادر فضای آن را از نظر بصری معنا دار می کند .
• تعیین محدوده ی بصری یا کادر برای تشخیص نقطه ی بصری ضروری است .
• عدم ارتباط میان نقاط بصری نوعی اغتشاش بصری ایجاد خواهد شد که مانع از تاثیرگذاری متمرکز بر مخاطب می شود .
• خطوط تجسمی بر اساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر کلی به چهار دسته اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از : الف – خطوط عمود : در طبیعت به شکل تنه درخت ، تیر های ساختمان . ب – خطوط افقی : در طبیعت به صورت سطح زمین ، خط افق ، پهنه دریا ، یا یک انسان خوابیده . ج – خطوط مایل : در طبیعت به شکل کناره های کوه ، خط رعد و سراشیبی دیده می شود . د – خطوط منحنی : در طبیعت به شکل تپه ماهور ، انتشار امواج ، پستی و بلندی زمین و حرکت بعضی از جانوران دیده می شود .
• خطوط عمودی در اثر تجسمی ممکن است به مفهوم ایستادگی ، مظهر مقاومت و استحکام باشد .
• خطوط افقی در اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن آرامش ، سکون ، اعتدال باشد .
• خطوط مایل در اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن تحرک ، پویایی ، خشونت و عدم سکون و ثبات اختیار شود .
• خطوط منحنی دزر اثر تجسمی ممکن است برای نمایش حرکت سیال و مداوم ، ملایمت و ملاطفت به کار گرفته شود .
• در آثار نقاشان طبیعت گرا ، وجود خط به عنوان پایه اصلی طرح قابل مشاهده است .
• در آثار نقاشان امپرسیونیست خط فاقد صراحت است . و از ثبات و پایداری برخوردار نیست .
• در آثار اکسپرسیونیستی خط با اغراق و صراحت بیشتری دیده می شود و همه انرژی بصزی خود را به نمایش می گذارد .
• در آثار انتزاعی خطوط نمایشگر اشیاء نیستند ولی نقش آن ها در ساختار بصری و هندسی آثار کاملا مشهود است .
• در نقاشی ایرانی خط نمایش طرح و ترکیب اشکال و اجزاء اثر ، در ایجاد وحدت بصری و ارتباط میان عناصر ترکیب نقش تعیین کننده ای دارد .
• شکلی که دارای دو بعد باشد سطح نامیده می شود .
• روی چیزها را نیز سطح می گویند .
• همه سطح ها از سه شکل هندسی دایره ، مربع ، مثلث یا ترکیبی از آن ها به وجود می آیند .
• دایره شکل کاملی است که حرکت جاودانه و مداری را نشان می دهد .
• همه نقاط روی پیرامون دایره با مرکز آن در یک فاصله قرار دارد .
• همه قطر های دایره با یکدیگر برابر هستند .
• شکل های دیگر هندسی در دایره محاط ( احاطه شده ) می شود .
• بسیاری از هنر مندان در شرق و غرب سعی کردند آثار خود را بر مبنای دایره و یا ترکیب هایی از دایره به وجود بیاورند .
• دایره نماد نرمی ، لطافت ، تکرار ، درون گرایی ، آرامش روحانی و آسمانی ، پاکی و صمیمیت و آن جهانی بودن به شمار می آید .
• مربع یکی دیگر از اشکال پایه و ساده هندسی است .
• مربع نماد صلابت ، استحکام و سکون است .
• مربع مظهر قدرت زمین و مادی و عین حال از زیباترین اشکال هندسی است .
• به چیز هایی که دارای سه بعد ، طول ، عرض و ارتفاع یا عمق باشند حجم گفته می شود .
• همه اشیاء مادی در طبیعت دارای حجم هستند .
• همه حجم های طبیعت از ترکیب یا تغییر شکل دایرع ، مکعب و هرم به وجود می آیند .
• در هنر تجسمی حجم ممکن است همیشه ملموس و مادی نباشد ولی از نظر بصری وجود داشته باشد که در این صورت می توان به آن حجم مجازی گفت .
• از حرکت دورانی سطوح مربع و مستطیل شکل نیز استوانه ای حاصل می شود که دارای سه سطح تحتانی ، بالایی و جانبی است .
• چنانچه استوانه بر سطح جانبی خود قرار گیرد ناپایدار است و میل به حرکت دارد .
• حجم می تواند توخالی و یا تو پر باشد و به همین نسبت درون یا بیرون آن اهمیت پیدا می کند .
• معمولا فضایی را که حجم اشغال می کند ، مثبت می گویند .
• حجم عنصر اصلی کار مجسمه سازان است .
• نقش برجسته از یک سمت بسته و محدود است .
• نقش برجسته به حجمی گفته می شود که در آن اشیاء و پیکره ها به صورتی کم و بیش برآمده از سطح به نمایش درآمده باشند .
• نقش نور در بازنمای حجم و خصوصیات نقش برجسته ها شایسته توجه می باشد .
• از خصوصیات نقش برجسته ها به کار گرفتن پرسپکتیو در آن ها است . .

 

1 – وسیله ی بیان طراحی چیست ؟
1) سایه روشن 2) تاریک روشن و سطح 3) خط و سایه روشن *4) خط
3- به اشکال اصلی در یک تصویر چه میگویند ؟
1) فضای خالی 2) زمینه 3) فضای منفی * 4) فضای مثبت
5- هارمونی در طراحی چیست ؟
* 1) تعادل و هماهنگی در بین اجزاء یک تصویر 2) نوعی وسیله کار که در طراحی استفاده می شود
3) زمانی که کاری ناتمام می ماند 4) هر سه گزینه
6- اولین عنصر بصری . . . است که مبدا پیدایش فرم است.
1) رنگ 2) خط 3) زاویه * 4) نقطه
8- . . . بیانگر ماده ساکن است و . . . روحی است با حرکت ابدی .
1) دایره – مثلث 2) مثلث – مربع
* 3) مربع – دایره 4) دایره – مربع
12- زبری و نرمی از خصوصیات کدام عنصر بصری است ؟
1) سطح * 2) بافت 3) رنگ 4) شکل
13- استحکام و استقرار با کدام شکل ارتباط دارد ؟
1) دایره 2) مثلث *3) مربع 4) هرسه مورد
14- کدام یک از عناصر بصری بیان کننده وضع و مکانی در فضا است ؟
1) خط 2) سطح 3) حجم * 4) نقطه
15-کدامیک از اشکال زیر بیانگر یکنواختی می باشد ؟
1) دایره 2) بیضی * 3) مربع 4) مثلث
18- کدامیک از انواع خطوط زیر به ترتیب احساس نرمی – آرامش را درانسان ایجاد می کند.
1) خط افقی- مورب 2) خط عمودی-مورب * 3) خط منحنی- افقی
4) خط مورب- منحنی
19- جهت با کدام شکل ارتباط دارد؟
1) دایره *2) مثلث 3) مربع 4) هرسه مورد
29- کدام شکل هندسی احساسات را ملایم و معتدل می کند ؟
1) مثلث *2) دایره 3) مربع 4) مستطیل
35- فرم های . . . تاثیری تمرکزگرا دارند ، در عین اینکه حس تحرک و جنبش را ایجاد میکنند.
1)چهار گوش * 2) مدور 3) بازسازی شده 4) حسی
38- . . . که اساس آن تقاطع قائم دو خط افقی و عمودی است نمایانگر ماده ، وزن و حدود مشخص است .
1) دایره 2) مثلث * 3) مربع 4) ذوزنقه
41- سه فرم اصلی کدام است ؟
1) مربع- مستطیل- دایره 2) مربع- مستطیل- مثلث
*3) مربع- مثلث- دایره 4) مربع- مستطیل- ذوزنقه
42-. . .شکلی است مستقل و مثبت که فضا را اشغال میکند و قابل تشخیص از پس زمینه است .
1) نور * 2) فرم 3) تباین 4) فضا
43- یک پل دارای یک نیروی ایستا و افقی است و یک قلعه را می توان به . . . تشبیه نمود .
1) یک نیروی عمودی و قوی * 2) حجمی مرکزی و قوی
3) یک نیروی ایستا یا پویا 4) یک نیروی افقی و قوی
44-از حرکت سطح در فضا …..بوجود می آید .
1) شکل 2) بافت * 3) حجم 4) هرسه مورد
46- کدامیک از انواع خطوط احساس ایستایی و استحکام را بیان می کند؟
1) خط افقی 2) خط مورب * 3) خط عمودی 4) خط منحنی
53 – فرم شکلی است مستقل و . . . که فضا را اشغال می کند و قابل تشخیص از پس زمینه است .
*1) مثبت 2) سیاه وسفید 3) منفی 4) افقی
54 – گفته : « فرم تابع عملکرد است » از کیست ؟
1) فرانک لوید رایت 2) اریک مندلسون 3)آنتونی گودی *4) لوئیس سولیوان
1- وسیله ی بیان طراحی چیست ؟
1) سایه روشن 2) تاریک روشن و سطح 3) خط و سایه روشن *4) خط
2- مکمل رنگ نارنجی کدام رنگ است ؟
1) زرد شفاف 2) قرمز * 3) آبی 4) سبز
3- به اشکال اصلی در یک تصویر چه میگویند ؟
1) فضای خالی 2) زمینه 3) فضای منفی * 4) فضای مثبت
4- ترکیبی از عناصر و تکنیک های مختلف ، شیوه ترکیب بندی و بیان و الهام هنرمندانه همراه با منظوری خاص را می گویند .
1) مکتب * 2) سبک 3) گروه 4) مجمع
5- هارمونی در طراحی چیست ؟
* 1) تعادل و هماهنگی در بین اجزاء یک تصویر 2) نوعی وسیله کار که در طراحی استفاده می شود
3) زمانی که کاری ناتمام می ماند 4) هر سه گزینه
6- اولین عنصر بصری . . . است که مبدا پیدایش فرم است.
1) رنگ 2) خط 3) زاویه * 4) نقطه
7- رنگ . . . نور افشان ترین ، در میان رنگ ها است .
1) قرمز 2) سبز * 3) زرد 4) بنفش
8- . . . بیانگر ماده ساکن است و . . . روحی است با حرکت ابدی .
1) دایره – مثلث 2) مثلث – مربع
* 3) مربع – دایره 4) دایره – مربع
9 – اگر برای مدتی به یک مربع سبز رنگ خیره شویم و بعد چشمان خود را ببندیم ، یک « پس تصویر» به صورت مربع . . . رنگ خواهیم دید .
*1) قرمز 2) سفید 3) آبی 4) سیاه
10- مناسب ترین رنگ در رنگ آمیزی اتاق بچه ها چه رنگی است ؟
1) آبی با قرمز * 2) زرد با آبی 3) زرد با قرمز 4) سبز با آبی
11-از حرکت سطح در فضا …..بوجود می آید .
1) شکل 2) بافت * 3) حجم 4) هرسه مورد
12- زبری و نرمی از خصوصیات کدام عنصر بصری است ؟
1) سطح * 2) بافت 3) رنگ 4) شکل
13- استحکام و استقرار با کدام شکل ارتباط دارد ؟
1) دایره 2) مثلث *3) مربع 4) هرسه مورد
14- کدام یک از عناصر بصری بیان کننده وضع و مکانی در فضا است ؟
1) خط 2) سطح 3) حجم * 4) نقطه
15-کدامیک از اشکال زیر بیانگر یکنواختی می باشد ؟
1) دایره 2) بیضی * 3) مربع 4) مثلث
16- مکمل رنگ قرمز کدامیک از رنگ ها است ؟
1) آبی * 2) سبز 3) زرد 4) بنفش
17- مکمل رنگ آبی ………
* 1) نارنجی 2) سبز 3) زرد 4) قرمز
18- کدامیک از انواع خطوط زیر به ترتیب احساس نرمی – آرامش را درانسان ایجاد می کند.
1) خط افقی- مورب 2) خط عمودی-مورب * 3) خط منحنی- افقی
4) خط مورب- منحنی
19- جهت با کدام شکل ارتباط دارد؟
1) دایره *2) مثلث 3) مربع 4) هرسه مورد
20- کدامیک از انواع خطوط احساس ایستایی و استحکام را بیان می کند؟
1) خط افقی 2) خط مورب * 3) خط عمودی 4) خط منحنی
21- رنگ ارغوانی از چه رنگ هایی به دست می آید ؟
1) ترکیبی از زرد و سفید 2)آبی – سبز – سفید
*3) ترکیبی از قرمز و بنفش 4) سبز – قرمز – سفید
22- ترکیب رنگ اکر چه رنگهایی است ؟
1)آبی- سفید- سبز 2)سبز- قرمز –سفید
3) آبی- قرمز –زرد *4) قهوه ای- زرد- سفید
23- کنتراست رنگی به چه معنایی است ؟
1)تعادل وهماهنگی سه رنگ اصلی * 2) تضاد بین دو یا چند رنگ
3) هماهنگی میان درجات ارتفاع یک رنگ 4) هر سه گزینه
24- برای القای حرارت و گرما در تصویر ، از چه رنگهایی استفاده می شود ؟
1) زرد ، قهوه ای ، قرمز ، بنفش 2) ارغوانی ، نارنجی ، زرد ، سبز
3) قرمز ، زرد لیمویی ، سفید ، نارنجی *4) زرد ، قرمز ، نارنجی ، قهوه ای
25- برای ایجاد عمق و بعد در تصویر از چه رنگهایی استفاده می شود ؟
1) سیاه ، بنفش ، نارنجی ، خاکستری 2) فقط رنگ سیاه
*3) سیاه ، آبی تیره ، بنفش ، خاکستری 4) خاکستری تیره ، سبز ، آبی روشن
26- از ترکیب نمودن رنگهای آبی و قرمز چه رنگی به دست می اید ؟
1) سفید * 2) بنفش 3) نارنجی 4) نخودی
27- با ترکیب نمودن زرد و بنفش کدامیک از رنگهای زیر حاصل می شود ؟
1) زرد شفاف 2) بنفش روشن * 3) خاکستری تیره 4) قرمز پر رنگ
28- نظریه سه رنگ اصلی و چرخه رنگ متعلق به چه کسی است؟
1) گوته * 2) ایتن 3) موندریان 4) سزان
29- کدام شکل هندسی احساسات را ملایم و معتدل می کند ؟
1) مثلث *2) دایره 3) مربع 4) مستطیل
30- رنگ . . . تیره مبین خرافات اسفناک و فاجعه است .
1) قرمز 2) زرد *3) بنفش 4) سبز
31- رنگ های پاییز به شدت و تندی با رنگ های بهار . . . دارد .
1) همرنگی * 2) کنتراست 3) انطباق 4) گرایش
32- اگر رنگ زرد را با رنگ های تیره کنتراست داده شود ، آنها بنحو خیره کننده ای . . . است .
1) تیره 2) نفرت انگیز * 3) مسرت انگیز 4) بی تفاوت
33- رنگ قرمز از نظر مادی همیشه . . . و از نظر معنوی بی تفاوت است .
*1) فعال 2) خنثی 3) آشفته 4) محو
34- رنگ های زرد – آبی – قرمز ، رنگ های . . . می باشند .
*1) اصلی 2) فرعی 3) خنثی 4) سرد
35- فرم های . . . تاثیری تمرکزگرا دارند ، در عین اینکه حس تحرک و جنبش را ایجاد میکنند.
1)چهار گوش * 2) مدور 3) بازسازی شده 4) حسی
36- مربعی زرد رنگ را روی زمینه سیاه قرار می دهیم رنگ زرد حالتی . . . پیدا
می کند و وضعیتی . . . دارد .
1) سرد – ثابت * 2) سرد – مهاجم 3) گرم – درخشان 4) گرم – مهاجم
37 – قلوه سنگ ها در کف رودخانه به صورت . . . به نظر می اید .
*1) نقطه های کوچک و بزرگ 2) چهار خانه شطرنجی
3) خط ، نقطه 4) منظم
38- . . . که اساس آن تقاطع قائم دو خط افقی و عمودی است نمایانگر ماده ، وزن و حدود مشخص است .
1) دایره 2) مثلث * 3) مربع 4) ذوزنقه
39- اگربه مربع قرمز رنگ خیره شویم ، ((پس تصویر)) . . . رنگ خواهد شد .
*1) سبز 2) زرد 3) قرمز 4) سفید
40– کدام عبارت ، صحیح نمی باشد؟
1) مربع بیانگر ماده ساکن است.
2) نقطه ساده ترین واحد تقلیل ناپذیر ارتباطات بصری است.
*3) رنگ بنفش نور افشان ترین ، درمیان رنگهاست.
4) فعال تر از نقطه ، خط می باشد که جلوه های مختلف حرکت را به وجود می اورد
41- سه فرم اصلی کدام است ؟
1) مربع- مستطیل- دایره 2) مربع- مستطیل- مثلث
*3) مربع- مثلث- دایره 4) مربع- مستطیل- ذوزنقه
42-. . .شکلی است مستقل و مثبت که فضا را اشغال میکند و قابل تشخیص از پس زمینه است .
1) نور * 2) فرم 3) تباین 4) فضا
43- یک پل دارای یک نیروی ایستا و افقی است و یک قلعه را می توان به . . . تشبیه نمود .
1) یک نیروی عمودی و قوی * 2) حجمی مرکزی و قوی
3) یک نیروی ایستا یا پویا 4) یک نیروی افقی و قوی
44-از حرکت سطح در فضا …..بوجود می آید .
1) شکل 2) بافت * 3) حجم 4) هرسه مورد
45- کنتراست رنگی به چه معنایی است ؟
1)تعادل وهماهنگی سه رنگ اصلی * 2) تضاد بین دو یا چند رنگ
3) هماهنگی میان درجات ارتفاع یک رنگ 4) هر سه گزینه
46- کدامیک از انواع خطوط احساس ایستایی و استحکام را بیان می کند؟
1) خط افقی 2) خط مورب * 3) خط عمودی 4) خط منحنی
47- رنگ به عنوان عنصر بصری از سه نظر قابل بررسی و تحقیق هستند آنها کدامند ؟
1) تاریخ تولید- غلظت آن- درخشندگی
2) تاریخ تولید-کارخا نه تولید کننده آن
3) میزان تونالیته- سایه روشن- مواد آن
*4) نوع رنگ یا کروما- میزان اشباع بودن آن- میزان درخشندگی آن
48- اگر مربعی سفید را روی زمینه سیاه بگذاریم و بعد چشم خود را از آن برداریم « پس تصویر» حاصله ، مربعی . . . خواهد بود و اگر مربع سیاه را روی زمینه سفید بگذاریم ، « پس تصویر» حاصله ، مربعی . . . است .
1) سفید- سیاه * 2) سیاه- سفید 3) سفید- سفید 4) سیاه- سیاه
49-در طراحی خطوط محیطی یک اثر کدامیک از موارد زیر اهمیت بیشتری دارد ؟
1) لمس اشیاء قبل از طراحی 2) زاویه دید و نور
3 ) سرعت خط 4) هما هنگ کردن چشم و دست
50- این گفته از کیست « دانشجو فقط از طریق نقاشی است که می تواند اسرار دنیای سحرانگیز رنگ را کشف کند ». ؟
1) فرانک لوید رایت 2) لوکوربوزیه * 3) یوهانس ایتن 4) سالیوان
51- مربعی قرمز رنگ را روی زمینه سفید قرار می دهیم رنگ قرمز بسیار . . . می شود
و درخشندگی آن به ندرت تجلی می یابد .
1) روشن *2) تیره 3) شفاف 4) کمرنگ
52- رنگ های بنفش – نارنجی – سبز رنگ های . . . می باشند .
1) اصلی *2) فرعی 3) خنثی 4) آکروماتیک
53 – فرم شکلی است مستقل و . . . که فضا را اشغال می کند و قابل تشخیص از پس زمینه است .
*1) مثبت 2) سیاه وسفید 3) منفی 4) افقی
54 – گفته : « فرم تابع عملکرد است » از کیست ؟
1) فرانک لوید رایت 2) اریک مندلسون 3)آنتونی گودی *4) لوئیس سولیوان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

دکمه بازگشت به بالا