تعریف زیبایی
تمایز هنر و زیبایی
مفهوم هنر، هنرمند و اثر هنری
اثر هنری
اثر هنری، محتوا و فرم
اثر هنری و مخاطب
دسته بندی هنر
ریشه هنر
اصول و ارکان هنر
فرق بین علم و هنر
تخیل و صور خیال
حرکت خلاقانه
هنرهای اصلی و فرعی
تجزیه و ترکیب
برداشتها
هنر اجتماعی
هنر و ارتباط
وضعیت کنونی هنر ایران و راه های احیاء آن
نظریه هنرمندان
هنر از دید حکما و فلاسفه
هنر از دید سقراط
هنر از دید ارسطو
تعریف کانت از زیبایی
تعریف مجسمه سازی
تاریخ هنر مجسمه سازی درتمدن های مختلف
مجسمه سازی ایران
رابطه بین معماری و مجسمه سازی
رابطه بین معماری و مجسمه سازی
شناخت کلیتی از روابط، شباهتها و تفاوت های میان این دو موضوعی است که در این گفتار سعی شده است بدان پرداخته شود. بظاهر ساخت مجسمه قدمتی بیش از معماری دارد.
یک دلیل آن را می توان سهولت ساخت مجسمه نسبت به معماری دانست ؛ اما احتمالا دلیل عمده آن سادگی بیش از حد درک انسان های اولیه از مفهوم فضا بوده که آنان را از دریافت و در نهایت خلق معماری باز می داشته است.
پس عجیب نیست که اجداد انسان در غار زندگی کنند، اما برای مراسم و آیینهای خود، مجسمه هایی ابتدایی بسازند. این مجسمه ها، فاقد کارکردی فیزیکی هستند و تنها برای انجام بعضی مناسک ساخته شده اند. باور انسان اولیه به زندگی ابدی ، او را به ساخت قبر برای مردگانش واداشت.
وی از توانایی های خود در ساخت مجسمه ای به عنوان قبر استفاده کرد. ابتدایی ترین این مجسمه ها، گورپشته هایی است که بر مزار رفتگان می ساختند. اما با یک جانشین شدن انسان و روی آوردن وی به کشاورزی ، جامعه ای طبقاتی شکل می گیرد که دیگر نیازها، سلایق و سنن آن از حد ساختن قبوری ساده برای اموات فراتر می رود.این جوامع طبقاتی به معابد، کاخها و آرامگاه ها و… نیاز دارند.
انسان در این زمان به درکی از معماری نیز دست یافته و برای مثال به ساخت سرپناه برای خود می پردازد. او دیگر در غار زندگی نمی کند، بلکه روابط پیچیده تر در جامعه نیاز به عملکردهای متنوع را پیش آورده که منجر به ساخت نخستین فضاهای معماری می شود.
خانه ها، بازارها و دیگر عملکردهای اجتماعی چنین کالبدهایی را دیکته می کند. ما در عمل شاهد هستیم که بسیاری از این آثار معماری واجد حجمی معظم و برونگرا هستند. گویی که اصلا برای استفاده از فضای درونی شان ساخته نشدند، بلکه نمود کلی آنها مقصود بوده است.
شاید بتوان برای مثال به اهرام مصر یا زیگورات های تمدن عیلام اشاره کرد. در این نمونه ها که بوضوح سمبلی از جامعه طبقاتی خود هستند، شاهد حجمی بزرگ ، سنگین و ستبر هستیم که حتی بی شباهت به کوه نیست. سلسله مراتب حاکم بر جامعه نیز به نوعی با ارتفاعات مختلف این احجام چفت شده اند؛ بنابراین ساخت این بناها تنها واجد ارزش معمارانه نیست ، چون فضایی از پیش آنها ساخته نشده ، بلکه هیات و حجم بیرونی شاخصه آنهاست.پس شاید بتوان آنها را مجسمه خواند تا معماری.
یعنی هنوز درک انسان ها از مفهوم فضا تا حدی پیش نرفته که بتوانند تنها به خلق آن بپردازند بدون آن که به وساطت مجسمه نیازی داشته باشند.
ساخت مجسمه ابوالهول مصر کنار اهرام ، گویای نزدیکی فاصله میان معماری و مجسمه سازی در آن عصر بوده ، به طوری که مرزبندی مشخص میان این دو هنر موجود نبوده است.
اما ساخت بناهایی معمارانه تر در اعصار بعدی حاکی از آن است که دید کلی انسان ها نسبت به معماری کامل تر از گذشته شده است.
دیگر بناهایی ساخته می شوند که حجم بیرون آنان مانند سابق حائز اهمیت نیست. در این بناها فضای داخلی مهم می شود و از این روی عنصر دیگری به نام تزیینات پدید می آید که برخی از آنها مجسمه را به یادمان می آورند. این بار معماری بر مجسمه سازی سوار می شود.
تاریخ هنر مجسمه سازی در تمدن های مختلف:
فرآیند آغاز و دگرگونی هنرهای تجسمی به مانند تمامی جنبه های زندگانی آدمی به عنوان موجودی اجتماعی، به اشکال و گونه های مختلفی تغییر و تحول یافته است. دوره هایی هست که در آن جریانی هنری به طور کامل قطع گردیده و در دوره ای به ناگاه آغاز یافته است.
در این میان مجسمه سازی که هنری سه بعدی و مرتبط با فضا است در تمدن های باستان به شکل گسترده در زندگی اجتماعی آدمیان نقش داشته و علاوه بر زیبایی، کاربردهای گوناگونی را تجربه کرده است. گستردگی در به کارگیری مجسمه در میان اقوام و تمدن های دوران باستان تا به حدی بوده که در میان یافته های باستانی تعداد نامحدودی از آثار مجسمه سازان این دوران به چشم می خورد.
این هنر در تمدن های باستان علاوه بر کاربردهای زیبایی و بیان گرانه ، کارکردی مذهبی و آئینی نیز یافته است.
مجسمه سازان از گذشته تا کنون از مواد مختلفی برای ساختن مجسمه استفاده می کردند، از جمله سنگ، فلز، گل، چوب , پلاستیک و…
در میان اقوام بدوی، مجسمه سازی جنبه ی جادویی و بدین سبب نمادگرا یافته است. در دوران تمدن به جنبه ها و شرایط متفاوتی از آفرینش هنری در مجسمه سازی برمی خوریم، بت ها و شمایل های سومری با کارکرد آیینی، هنر وقایع نگار آشوری( که هدف آن نمایش عظمت پادشاهان بود)، توجه به جهان پس از مرگ در هنر مصر ، طلسم و بت در هنر اژه ای ، افسانه پردازی و سمبولیسم بودایی در هند، نمادگرایی و عناصر جادویی در ماسک ها و کنده کاری های آفریقایی،انسان گرایی و ایده آلیسم یونانی و واقع گرایی دوران هلنی و به دنبال آن توصیف گرایی در هنر رومی از شاخصه های اصلی ادواری است که بر هنر و مجسمه سازی اقوام مختلف بشری گذشته است.