معماری اسلامی
دانلود پاورپوینت مبانی نظری انواع پرستشگاه ها و مساجد در معماری
_ در تاریخ زندگی انسانها، نیایش چه جایگاهی داشته است؟
ـ از قدیم الایام تا به امروز، رسم بر این بوده که مکانهایی برای نیایش در نظر گرفته میشد که این مکانها، ابتدا غارها بودند و بعدها کمکم به معابد، کنیسه و کلیسا تبدیل شدند.
انسانهایی که در دوران اولیهی تاریخ زندگی میکردند نیز به چیزهایی اعتقاد داشتند. البته خدایی که آنها میپرستیدند، خدایی نبود که ما میشناسیم، بلکه خدایانی بودند که امروز بیشتر به آنها نام بُت میدهند.
توتمها اشیاء جانداری بودند که مورد پرستش قرار میگرفتند، از جمله پلنگ، شیر، عقاب، گاو و… و فتیشها، اشیاء بیجانی بودند که ستایش میشدند، نظیر سنگ و چوب و…
انسانها از ابتدا مکانی را برای نیایش در معماریهای خود در نظر میگرفتند و نیایش، در زندگی انسانها جاری بود، اما باید این نکته را خاطرنشان شد که با گذشت زمان، هرچه انسانها متمدنتر شدند، از خدا هم دورتر شدند. بهطوری که دیگر امروزه در کشورهای صنعتی، خدا، چندان در زندگی مردم به چشم نمیخورد و نیایش و عبادت بیشتر در کشورهای شرقی و خاورمیانه به چشم میخورد تا کشورهای صنعتی. بنابراین میتوان گفت بشر از ابتدا دغدغهی نیایش و ارتباط معنوی را داشته و همیشه در فکر ساختن مکانی برای عبادت بوده است.
_ معماری چه جایگاهی در نیایش انسانها داشته؟
ـ امروزه آثار زیادی داریم که نشاندهندهی این موضوع است که انسانها در معابد پرستش میکردند، چرا که اصولاً معبد به معنای پرستشگاه است و سندها نشان میدهد که انسانها در معابد، خدای خود را نیایش میکردند و همواره از او چیزی را درخواست میکردند. با گذشت زمان، کنیسهها جایی برای عبادت یهودیها شد و کلیساها مکانی برای عبادت مسیحیان و مکانی که خدا را در آنجا پرستش میکردند. کلیساها مکانی برای یک نیایش همگانی است و در آنجا یک عبادت همگانی، همراه با آواز و سرود و موسیقی و بالاخص موسیقی پیانو انجام میشود. بعد از کلیسا هم، مساجد مکانی برای نیایش مسلمانان بود. البته باید گفت، تمامی این بناها (معابد، کلیساها، کنیسهها و مساجد) در هر دورهای با توجه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آن دوره ساخته میشدند، اما چیزی که در تمام آنها مشترک است، این موضوع است که آنها به سفارش کسانی ساخته میشد که میخواستند خدا را نیایش کنند و معماران، این بناها را با عظمت و شکوه هرچه تمامتر در دورانهای مختلف با سبکهای مختلف ساختهاند.
غلامرضا معصومی، متولد سال ۱۳۱۷، دوران تحصیل خود را تا مقطع دیپلم در همدان گذراند و سپس دوران لیسانس و فوقلیسانس خود را در رشتهی تاریخ هنر و باستانشناسی در دانشگاه تهران طی کرد و دکترای خود را از دانشگاه الأزهر مصر کسب کرد.
وی در دوران عمر خویش، علاوه بر ۴۵ سال تدریس در دانشگاه، ۱۷۰ مقاله و کتابهایی چون کاوشهای علمی و باستانشناسی، تاریخچهی علم باستانشناسی، تاریخچهی علم باستانشناسی در ایران و جهان، باستانشناسی ایران و… را در پروندهی کاری خود دارد. علاوه بر این، این روزها در حال گردآوری دایرهالمعارف اساطیر و ایینهای باستانی جهان در شانزده جلد و نگارش کتاب «سرگذشت زن» میباشد. این گفتوگو به رابطهی نیایش و هنر و پیشینهی نیایش در معماری میپردازد.
_ رابطه ی نیایش و هنر معماری چیست؟
معماریهای باعظمتی که به قصد نیایش و عبادت انجام شدهاند، نشاندهندهی این موضوع هستند که نیایش، باعث شده بناهایی با این عظمت ساخته شوند. کنیسهها، کلیساها و معابد و مساجد، هر اندازه با عظمت و بزرگ بنا شوند، عظمت و بزرگی را بیشتر نمایان میکنند و خداوند را بیشتر ستایش میکنند.
باید گفت علاوه بر مکانهایی که صرفاً برای عبادت بنا شدهاند، در بناهایی با کارکردهای دیگر هم مکانی برای عبادت و نیایش در نظر گرفته شده است. مانند بعضی از کاخها که در آنها مکانی به عنوان عبادتگاه ساخته میشده است؛ برای مثال یکی از بخشهای پاسارگاد، محوطهی مقدس است که در فاصلهی یک کیلومتری کاخنشین قرار دارد و برای نیایش و مراسم قربانی به کار میرفته است. پس از هخامنشیان هم در پاسارگاد بناهایی بودهاند از جمله، نیایشگاه سلوکیان در نزدیکی محوطهی مقدس. علاوه بر این، در حال حاضر هم این مسأله در معماری ما وجود دارد و امروزه هم در هر مکان عمومی برای مثال ساختمانهای اداری، مکانی به عنوان عبادتگاه یا نمازخانه در نظر گرفته میشود. مکانی که باید در یک جای ساکت و خلوت بنا شود، البته این رسم تنها در اسلام و ساختن نمازخانه نیست، بلکه برای مثال در کاخ پطر کبیر هم مکانی به عنوان عبادتگاه در نظر گرفته شده است. بنابراین باید گفت ساختن مکانی که شایستهی عبادت باشد، منجر به ساختن چنین بناهای باعظمتی شده و نیایش باعث میشود انسان به فکر ساختن چنین بناهایی بیفتد. البته درست است که احتمال تظاهر هم در ساختن بناهای باعظمت وجود دارد اما در حقیقت، نیت اولیه و اصلی آن، ساختن بناهایی برای ستایش و نیایش است. مکانهایی که برای ساختن آنها از بهترینها استفاده شده است که سالهای سال دوام پیدا کنند.
_ چه شاخصههایی نشاندهندهی یک معماری معنوی است؟
شاخصههایی که نشاندهندهی معماری معنوی هستند، یکی داشتن سقفهای بلند است. هرچه سقف بلندتر باشد، عظمت بیشتر نمایان میشود. محراب یا آرک (Arch) هم در اغلب معماریها وجود دارد که نشانهی باشکوه بودن معماریهاست.
علاوه بر این، داشتن پنجرههای مشبک و کوچک که نور ورودی را تنظیم کند. نقوش و رنگ هم یکی دیگر از شاخصههای اینگونه بناها هستند، رنگهای آبی و سبز که آرامشدهنده هستند. نقوش گل و بوته هم در معماری ایرانی و اسلامی مثل پرنده، درخت و طبیعت، در کاشیکاریهای ما یکی دیگر از نشانههای اینگونه معماریهاست. در معماریهایی که برای نیایش از آنها کمک گرفته میشود و در نقوش این معماریها، اثر انسان کمتر به چشم میخورد، جز مواردی که قرار باشد نقاشیها و نقوش داستانی را برای عبرت بیان کنند.
_ جایگاه دین نزد انسانهای نخستین
از نظر پژوهشگران علوم انسانی ، نخستین موجود از دین گرایش به پرستش طبیعت است. نمونه هایی از این گرایش هم اکنون در مناطق دور افتاده جهان ، میان انسانهای ابتدایی مشاهده می شود . در این گرایش به منظور رام کردن نیروهای طبیعت ، باید از آن نیروها تجلیل کرد و از آنها درخواست لطف و احسان داشت. علامات و دلائل موجوده که اسناد تحقیقات علماء انسان شناس است ثابت می کند که انسان نخستین هم از ابتدای پیدایش خود به حکم غریزه فطری دارای یک نوع فکر مذهبی بوده و حوادث غیبیه نامحسوس و نامرئی در ضمیر ساده و ابتدایی او تأثیری داشته است . مثلا در شکار که وسیله تغذیه او بوده کامیابی خود را بیشتر مرهون به چیزی نامرئی شبیه بخت یا شانس می دانسته است نه به مهارت خود. به عبارت دیگر برای بدست آوردن شکار کمک غیبی را بیشتر از هنر و زحمت خود موثر می شمرده و معتقد بوده است که یک قوه مستور نهانی خارج از وجود او باید به او یاری کند تا بتواند صید گریز پا و یا پرنده دوردست هدف خود را به آسانی به چنگ آورد.
_ پیشینه ی نیایشگاهها در ایران چگونه بوده است؟
قدیمیترین نیایشگاه در ایران، «نوشیجان» بوده که در دوره مادها ساخته شده است. نوشیجانتپه در ملایر که دارای معبدی خشتی است که به وسیلهی پروفسور استروناخ با همکاری سرفراز از ایران، حفاری شد. البته باید گفت این حفاری، مربوط به یک کاخ در دورهی مادها بوده که در آنجا یک معبد بزرگ وجود داشته. بعد از آن هم در کاخهای دیگر، ما این معابد را داشتیم، از جمله تخت جمشید. معابدی هم در نهاوند، بیشابور (در نزدیکی کازرون) و کنگاور دیده شده که در آنجا آناهیتا مورد پرستش قرار میگرفته.باید گفت در معماری ایرانی، آداب و رسوم، مراسم مذهبی، روحیه، اخلاقیات، اندیشه و عقیدهی نسلها بهخوبی مشهود است. این ویژگی نه تنها در بناهای عظیم بلکه در ابنیهی کوچک نیز نمود دارد. از دورهی اشکانیان در معماری رسمی ایران، ساختن گنبد مرسوم شد. از همان روزگار گنبدها روی چهارطاق گوشه بنا میشد. بر اساس اعلام منابع تاریخی، یکی از کهنترین نمونههای در خور ذکر از میان بناهای باستانی که در کشور ما شناخته شده، معبد «چغازنبیل» در خوزستان است. این پرستشگاه باشکوه در حدود نود متر از سطح دریا ارتفاع دارد و بزرگترین اثر معماری خشتی به جای مانده از تمدن ایلامی است.
_ جایگاه ادیان ایران باستان
میدانیم که اصل و ریشه مذاهب مترقی جهان از عقائد ساده اقوام بدوی و قبائل و عشائر همجی ، که هزاران سال قبل در جهان می زیسته اند، نشأت گرفته است. از این رو در مقام تحقیق از مذهب ایرانیان باستانی نیز باید اصل و مبدأ آن را در افسانه ها و اساطیر آریائی های سفید پوست، هزاران سال قبل از این، جستجو کنیم . همان قوم و نژادی که در قرون قدیمه قبل از تاریخ مکتوب یا لااقل از هزاره دوم و سوم قبل از میلاد در فلات ایران نمایان شده اند.در طول مدت افزون از جهار هزار سال یک سلسله تحولات فکری و تندیشه های مذهبی در مردم آریائی نژاد این آب خاک به ظهور رسیده است که از مبادی بدوی چون فتیشیزم و آنیمیزم و پرستش مظاهر طبیعت آغاز شده و در عصر حاضر به دیانت شیعه امامیه که از فرق اسلام و مذهب رسمی امروز ما ایرانیان می باشد ، پایان می پذیرد.
در هزاره اول قبل از میلاد در اثر آمیزش آرین ها با سکنه بومی در ایران و هند فرهنگ و تمدن جدیدی در آن دو کشور به ظهور رسیده و لسان های ایشان که قبلا لهجه های محلی بوده و بعدا صورت تکامل حاصل کرده ، زبانهای مستقلی شدند. مانند فرس قدیم ( عصر کتیبه های دوره هخامنشی ) یا زبان ماد ( عصر کتاب اوستا) یا زبان سانسکریت ( عصر کتب چهارگانه ودا) یا زبان پهلوی قدیم ( عصر پارت ها) .این زبانها ی قدیم در ایران زمین اکنون مورد تکلم نیست و جزء زبانهای مرده قرار گرفته اند ولی در هندوستان زبان سانسکریت هنوز زنده و موجود و کتب مقدسه هندوها حافظ آن است. هم چنین در دین و اعتقادات نیز عقائد آریائی های باستانی در هند و ایران مشترک بوده اند، کتیبه لوحی که در بوغازکوی در نزدیکی آنکارا از عصر تمدن هیت ها در سال ۱۹۰۷ م . کشف گردید اشاره به اسامی خدایانی می کند که آن خدایان در نزد آرین های قدیم مورد پرستش بوده اند و تاکنون نیز در هند معبودیت دارند. مانند : آلهه میترا ، ایندرا ، وارونا که هر سه هم در ودا و هم در اوستا مذکورند. خلاصه آئین های تازه وارد در مدت ده قرن با بومیان ایران آمیخته و آئین پرستش طبیعت را با عقائد مغان بومی که اعتقاد به نور و ظلمت و ایمان به سحر و جادو بود ترکیب کردند تا نوبت به ظهور دین عام مزدیسنی رسید.
_ معرفی آتشکده:
آتَشْکَده، پرستشگاه زردشتیان که آتش در جایی خاص از آن قرار دارد و مهمترین آیینهای دینی در آن و در برابر آتش انجام میگیرد. زمان آغاز برپاداشتن آتشکده معلوم نیست. ظاهراً زردشتیان از سده ۴قم به بعد به تقلید از مردم بینالنهرین به ساختن معبد پرداختهاند. پیش از آن مراسم دینی آنان در فضای آزاد و به ویژه بر بلندیها انجام میگرفت. اطلاعات ما درباره آتشکدهها خصوصاً از دوره ساسانی و اسلامی است. آتشکدههای آن دوران معمولاً بنای مکعب گنبدداری بوده که چهار طاق نامیده میشده است. مقدسترین قسمت هر آتشکده، جایی که آتش در آن نگاهداری میشود، اتاق کوچک مکعب یا مکعب مستطیل شکلی است به نام گنبد (در اصطلاح زردشتیان ایران)، یا آتشگاه (در اصطلاح زردشتیان هندوستان). اصطلاح گنبد در این مورد در زبان پهلوی نیز رایج بوده است. در آتشکدههای زردشتیان هند (پارسیان) دیوار ایت اتاق مشبّک است تا عبادتکنندگان بتوانند آتش را از دور ببینند. این گونه آتشکدهها دارای دری است که موبدان برای خدمت به آتش از آن دروارد اتاق آتش میشوند. آتشکدههای قدیمی یزد و کرمان دارای اتاق بزرگی است (به نام گَهَنْبار خانه یا محراب و غیره) که عبادتکنندگان در آن اجتماع میکنند و آتش در اتاقی مجزّا با دیوارهای ضخیم به دور از چشم پرستش کنندگان نگاهداری میشود. در گذشته برای محفوظ ماندن آتش و آلوده نشدن آن، جز روحانیان زردشتی هیچکس مجاز به داخل شدن به آن اتاق و دیدن آتش مقدس نبود. در سدههای ۱۳ و ۱۴ش، در کرمان و یزد و تهران آتشکدههایی به سبک آتشکدههای پارسیان هند (آگیاری) ساخته شده است که در آنها آتش در اتاق مکعب شکلی که در وسط قرار دارد، میدرخشد و از پنجرههای شیشهآی قابل رؤیت است. آتشدان در گودی بالای ستونی گرد و سفالی (در قدیم سنگی، به نام مَغرِب در کرمان، کَلَک در یزد و آدُخْش در شریفآباد اردستان) در زیر قبّهای نهاده شده است.
_ معرفی مساجد:
با ظهور اسلام بسیاری از معابد، آتشکده ها، پرستش گاه ها و کلیساها با تغییر شکل مختصری تبدیل به مساجد شدند مانند مسجد یزد خواست که برروی آتشکده بنا شده است و مسجد جامع بروجرد که بر روی آتشکده ای نیمه ویران ساخته شده است و مسجد نیریز که از تبدیل چهار طاقی به صورت مسجد درآمده و مسجد محمدیه نایین که بر روی مهرابه ای بنا گردیده است و مسجد جامع زواره که آن نیز بر روی مهرابه بنا گردیده استو مساجد چهار طاقی
_ طرح این مساجد شامل چهار ستون در چهار گوشه مربع شکل می باشد که به وسیله چهار قوس در چهار جهت اصلی نمایان شده است و چون از چهار طرف باز بوده و به چهار طاق شهرت یافته است. پس از ظهور اسلام بسیاری از آتشکده ها تبدیل به مسجد شدند. برای این منظور ابتدا یک درگاه از چهار درگاه را که به طرف قبله بود مسدود کردند و به تدریج درگاه های شرقی و غربی را نیز پوشاندند و راه ورودی به چهار طاقی به درگاه شمالی منحصر شدو سپس ایوانی پوشیده در جلوی درگاه شمالی می ساختند مانند مسجد یزد خواست و مسجد اردبیل
_ مفهوم نیاز در معماری
پیرامون مفهوم نیاز (need) اندیشمندان از زوایاى مختلف به بحث پرداختهاند که این زوایای نگرش به این مفهوم دال بر این نکته است که این واژه فینفسه از ماهیت تأویلى و تعبیری برخوردار است و نمیتوان معنى واحدى براى آن در نظر گرفت. به همین خاطر نیز صاحب نظران روانشناسى و تعلیم و تربیت، جامعهشناسى و زیستشناسى به طبقهبندى آن پرداختهاند. به عبارت دیگر معنایى که براى واژه نیاز مطرح شده است و یا طبقاتى که براى آن قایل شدهاند (صرف نظر از نوع نگاه به مسأله) همه ناظر بر یک اصل اساسى است و آن اصل طبیعت، درون و فطرت آدمى است. تمامى نهادها، مکانها، موقعیتها و حتی قلمروى چون دین، علم، فلسفه، جامعهشناسی، زیستشناسى و … نیز تبیین مفهوم نیاز و دستهبندى آنها را متناظر بر ویژگیهاى خلقتى ـ طبیعى و فطرى آدمى دانستهاند.
ما با قبول این اصل به تعاریف مختلفى که براى واژه نیاز مطرح شدهاند، به اختصار اشاره مینماییم.
_ نیاز به پرستش (devotion)
یکی از نیازهاى اساسى آدمى که از جمله نیازهاى معنوى و روحى آدمى است، نیاز ه هویتشناسی است. انسانها همیشه از خود پرسیدهاند که من کى هستم (who am i?)، من به کجا تعلق دارم (where do i belong?)، هدف من چیست (what is my purpose?) و سؤالاتی از این قبیل. این سؤالات اگرچه ظاهراً روانشناختیاند اما در واقع ماهیت مذهبى و معنوى دارند. به عبارت دیگر خودشکوفایى دینى که ما آن را مورد توجه قرار میدهیم، ناظر بر طرح سؤالاتى و زمینه هویتشناسى فردی، جمعی، تعلق فرد به مبدأ و منشأ خلقت و هدفدارى زندگى است که اساساً دین براى پاسخ به این سؤالات ظاهر شده است. ارسال رسل نیز بر این مبنى بوده است تا هویت آدمى و هدف زندگى او را به انسان نشان دهند و به سؤالات فوق پاسخ دهند. بر این اساس عمدهترین سؤال بشر، سؤال هستیشناختى (cosmological) و سؤال انسانشناختى (anthropological) است. پاسخگویى به این سؤالات یعنى کمک به ارضاء احساس نیاز انسان به پرستش است.
_ جاذبه هاى زیبایی مسجد
مساجد میتوانند قدرت جذبکنندگى خاصى را دارا باشند و چنانچه گفتهایم این قدرت با میزان توانمندى مسجد در ارضاء نیازهاى خاص آدمى که در دیگر مکانها تحقق نمییابند و یا به طور واقعى متجلى نمیشوند، رابطه مستقیمى دارد. از میان جاذبههاى فراوان مسجد میتوانیم به چند جاذبه عمومى و کلى مسجد به شرح زیر اشاره نماییم.
ـ جاذبه زیباییشناختى مساجد
چنانچه میدانیم زیباییشناسى مربوط به مطالعه زیباییها در قلمرو هنر و طبیعت است. در این مقاله آنچه مورد توجه است مطالعه کیفیتهاى خاص از تجربههایى است که افراد در ارتباط با هنر و طبیعت دارند. زیبایى در واقع حساسیت و پاسخ درونى افراد نسبت به امور بیرونی است.
«… زیباییشناسى مطالعه پاسخ و حساسیت فرد نسبت به امور زیباست نه مطالعه کارکردهای هنری.»
آنچه در زیباییشناسى مطرح است پاسخ به چند سؤال اساسى است، همچون:
ـ چه چیزى یک چیز را زیبا میکند؟
ـ یک کار هنرى چه کارى است؟
ـ چه پاسخى زیباییشناسانه است؟
ـ تحت چه شرایطى تجربهاى به لحاظ کیفى زیباییشناسانه است؟
دیویی (dewey) در پاسخ به مسأله زیباییشناسى در تعلیم و تربیت میگوید:
«… زندگى کیفیت درونى خودش را داراست. تعلیم و تربیت و رسالت مراکز تربیتى سر و کار داشتن با آن کیفیت درونى است. این کیفیات، کیفیات ابزارى (instrumental) نیستند، بلکه از طریق آن ما چیزى را پدید میآوریم که فینفسه کمالجویانه (consummatory) هستند.
زیباییشناسی تجربهاى کمالجویانه است و توجه به این مسأله از وظایف اصلى مراکز تربیتى است.
_ حس زیباییشناختى (aesthetic)
یکى دیگر از نیازهاى روانشناختى ـ وجودى آدمى چنانچه گفته شد، نیاز آدمى به حس زیباییشناختی است. زیباییشناسى از آن جهت که کیفیتى درونى و ناظر بر حالات درونى آدمى است، ارضاء آن میتواند مقدمهاى براى رویکرد آدمى به معنویت و پرستش خداوند باشد. یکى از ویژگیها و جاذبههاى مساجد میتواند این باشد که با ارضاء حس زیباییشناختى و ایجاد این حس به پرورش دینى و مذهبى افراد کمک نماید. سوق دادن افراد به سمت خدا و توجه دادن آنها به فرامین الهى اگر چه از وظایف مساجد است، اما این خود مستلزم ارضاء حس اساسی است و آن حس زیباییشناختى است. انسانها داراى این احساس هستند اما جهت دادن آن احساس به سمت خاص میتواند کارکرد ویژه مکانهاى متعدد نیز باشد. بعضى از مکانها این احساس زیباییشناختى را به جنبههاى مادى و دنیوى هدایت میکنند و بعضى مکانها همچون مسجد نیز این حس را به سمت معنویت سوق میدهند. به هر حال از کارکردهای اختصاصى مساجد و یا اماکن مذهبى این است که این حس درونى و طبیعى را به سمت مبدأ جهان و امور معنوى هدایت میکنند.
زیباییشناسی حساسیت و پاسخى است که فرد به امور زیبا نشان میدهد. خداوند نیز زیباست (الله جمیل) و بنابراین انسانها طبیعتاً باید به سمت خدا روى کنند. و اگر ما زیباییهاى خلقت خداوند را معلوم و مکشوف کنیم، این حس به سمت زیبایى معنوى و دینى گرایش پیدا میکند و نسبت به آن احساس پاسخگویى پیدا میکند. اینکه چگونه مساجد میتوانند کارکرد زیباییشناختی داشته باشند، خود بحثى است که ما در بحث جاذبههاى مسجد به آن اشاره مینماییم.
_ جاذبه هاى زبان شناختى مساجد
چنانچه میدانیم ترویج عقاید و افکار فینفسه بر عمل زبانشناختى و یا زبانشناسانه (linguistic) متکى است. استفاده از زبان خاص (به عنوان یک ابزار) در جهت رساندن مطلب و یا تبیین موضوعى خاص امر بسیار مهمى است که اخیراً بسیارى از فلاسفه تحلیلی نیز به آن تأکید میورزیدند. به عبارت دیگر به زعم بسیارى از فلاسفه و روانشناسان استفاده از ساختار گرامى خاص میتواند نقش مهمى را در تبینن یک مسأله داشته باشد. البته این بیشتر به زبان مکتوب اشاره دارد در حالى که زبان شفاهى نیز جایگاه خاصی را داراست. به عبارت دیگر قضایا و عبارات مورد نظر از ساختار منطقى و زبانشناختی خاص برخوردارند.
از جاذبههاى مساجد میتواند به کارگیرى زبان خاص در طرح موضوعات مورد نظر باشد، که این زبان در دیگر مکانها از موضوعیت و اهمیت لازم برخوردار نیست.
از جمله زبانى که ما در مساجد استفاده مینماییم، زبان محاورهاى و یا خطابهاى است. خطابه صرفنظر از اینکه یک روش نیز میباشد، یک زبان و منطق نیز تلقى میشود.
سخنرانیهایی که در مساجد انجام میگیرد، یا مبتنى بر داورى و قضا و تند، و یا تکلیفکنندهاند و یا الزامآور و یا اینکه رفتاریاند. همه اینها اتفاقاً زبان پرستشى نیز هستند. انسانها براى روى کردن به پرستش، نیاز به قضاوت و داورى کردن، نیاز به احساس تکلیف، نیاز به احساس الزام و انجام رفتارهاى خاص (اعمال و مناسک) دارند.
«… زبان حاکم بر آموزش دینى و مذهبی، زبان داورى گونه، الزامآور، تعهدآور و رفتاری است.»
_ کارکردهای وحدت آفرین مسجد
مساجد دارای کارکردهای بسیار متنوع و متعددی می باشد. تمامی این کارکردها در عین تعدّد. در راستای هم و در یک خط معنوی واحد قرار دارند. در واقع نوعی انسجام و وحدت نانوشته، درتمامی این نقشها وجود دارد که همه آنها نسبت به هم همپوشی داشته و تقویت کننده یکدیگر هستند؛ چون هدف نهایی وغایی تمامی آنها در «کلمه الّله» و کمال انسان تبیین شده است و آنچنان از تجانس و انسجامی برخوردار هستند که هیچیک از کارکردها در تناقص یا نفی دیگرکارکردها، عمل نمی کنند؛ بلکه همه آنها در راستای اتحاد و همبستگی برای عروج و کمال انسان قدم می گذارند.همه منابع موجود انسانی در مسجد در هدف، وحدت نظر دارند. هدف نمازگزاران،امام جماعت، هیات امناء، خادم، بانی و واقف و… همه یکی است و ابعاد معنوی سرلوحه اعمال و افعال آنان در مسجد است.
_ نمادهای وحدت در اجزاء و عناصر مسجد:
مسجد از اجزاء وعناصر بسیار متفاوت ودر عین حال در راستا و مکمل همدیگر تشکیل شده است که همگی آنها در سوق دادن انسان به سوی کمال و فراهم ساختن فضای مناسب معنوی و تؤام با آرامش، نقش به سزایی را ایفاء می کنند. درادامه بحث مؤلفه ها و زمینه های وحدت آفرین این عناصر به اختصار تبیین وتشریح می گردد.
این فایل دارای ۱۶۱ اسلاید به صورت پاورپوینت میباشد.
دانلود مستقیم از سایت معماری بنا: