تنظیم شرایط محیطیمطالعات اولیه پروژه

معرفی شهر آلاشت مازندران زادگاه رضاشاه

آب و هوای استان مازندران

استان مازندران را بر اساس خصوصیات دما و بارش و توپوگرافی منطقه می توان به دو نوع آب و هوای معتدل خزری و آب و هوای کوهستانی تقسیم کرد . آب و هوای کوهستانی خود بر دو نوع معتدل کوهستانی و سرد کوهستانی می باشد .

آب و هوای معتدل خزری

این نوع اقلیم جلگه های غربی و مرکزی استان تا کوهپایه های شمالی البرز را شامل می شود . در این نواحی به دلیل کمی فاصله کوهستان و دریا رطوبت تجمع می یابد که بعنوان پیامد آن می توان بارش های قابل ملاحظه و دمای معتدل را ذکر کرد .
میانگین بارندگی سالیانه در نوار ساحلی استان برابر با 977 میلیمتر است. توزیع مکانی آن از غرب به شرق با کاهش همراه است در حالیکه توزیع زمانی آن وضعیتی کمابیش منظم دارد ( حداکثر بارندگی در پائیز و حداقل آن در بهار اتفاق می افتد ) .
در بررسی پارامتر درجه حرارت نیز مشاهده می شود که به دلیل رطوبت نسبی بالا و زیاد بودن تعداد روزهای پوشیده از ابر ، دمای هوا معتدل و دامنه دمایی محدود می باشد که این وضعیت منجر به تابستانهای گرم و مرطوب و زمستانهای معتدل با یخبندانهای اتفاقی می گردد .

آب و هوای معتدل کوهستانی

با افزایش تدریجی ارتفاع از اراضی جلگه ای به سوی دامنه های شمالی ارتفاعات البرز و فاصله از دریا ، تغییرات خاصی در آب و هوای استان پدیدار می گردد. در نوار ارتفاعی 1500 تا 3000 متر ، شرایط آب و هوایی کوهستانی حاکم است که از ویژگیهای آن می توان کاهش میزان بارندگی سالیانه وهمچنین کاهش متوسط درجه حرارت ماهانه را ذکر کرد . علاوه بر آن زمستانهای سرد همراه با یخبندانهای طولانی و تابستانهای کوتاه نیز از دیگر مشخصات این اقلیم است .

معرفی اقلیم آلاشت

آلاشت یکی از شهرهای شهرستان سوادکوه در استان مازندران و زادگاه رضاشاه پهلوی می‌باشد. [۱] نام آلاشت در زبان محلی به معنی آشیانه عقاب است. وجه تسمیه آن نیز احتمالاً وجود عقابهای فراوان در کوه‌های بلند این منطقه است.[۲] جغرافیای انسانی
مطابق با سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، آلاشت دارای ۲۸۷ خانوار و جمعیتی معادل ۹۷۶ نفر می‌باشد که ۴۷۸ نفر مرد و ۴۹۸ نفر زن می‌باشند. جمعیت باسواد شهر کلاً ۷۴۴ نفر می‌باشد که شامل ۳۹۰ نفر مرد و ۳۵۴ نفر زن می‌شود. در این شهر کلاً ۱۷۳ نفر بی‌سواد می‌باشند. [۳] آلاشت از چند محله تشکیل شده و نام خانوادگی بیشتر اهالی، پسوند همان محله را نیز دارد. یکی از سرگرمیهای سالخوردگان آلاشت، جمع آوری گیاهان دارویی در فصل بهار است.

زادگاه رضا شاه در آلاشت

آلاشت در ارتفاع ۱۹۰۰ متری سطح دریا قرار گرفته است، دامنهٔ دمای این شهر بین ۷.۵ تا ۱۰ درجهٔ سانتیگراد می‌باشد و میانگین بارندگی سالانهٔ آن بین ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلی‌لیتر می‌باشد. آلاشت دارای حیات وحش حفاظت ‌شده است که می‌تواند درختان سیاه ریشه مانند گردو، فندوق و گیلاس را در خود پرورش دهد.

معماری آلاشت

کوچه های بسیار باریک که فقط دونفر می توانند از کنار هم عبور کنند از خصوصیات آلاشت است. خانه ها عموماً خشتی و سقف ها تخته پوشند. اغلب کوچه ها سنگفرش شده اند. آب آشامیدنی آلاشت از چشمه ای به نام «هرى خامه» تامین می شود که به اعتقاد اهالی خاصیت دارویی دارد.

اهمیت تاریخی آلاشت

آلاشت به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، کمتر مورد توجه فاتحین ایران بوده است. این شهر کوچک، محل تولد رضاشاه است. خانه ای که رضاشاه در آن ولادت یاف، به کتابخانه مبدل شده است.[۷]وضعیت این خانه درحال حاضر چندان مطلوب نیست و بخشی از آن در حال تخریب است.

تاریخچه الاشت

ااز الشتر تا آلاشت، (تبار رضا شاه پهلوی)

از آغاز تاریخ تا به امروز انسانهای بی شماری متولد شده و مرده‌اند، اما هیچ گاه تاریخ تولد و مرگشان و یا ریشه و تبارشان دغدغه ذهن و فکر هیچ کس قرار نمی‌گیرد. در این باره نیز همانند بسیاری از امور دیگر، انسانها به هر پدیده‌ای به همان اندازه اهمیت می‌دهند که آن پدیده در زندگی اجتماعی مردم تأثیرگذار بوده است. و همین اصل، علت اصلی آن است که بسیاری از انسانها از زاد و مرگ بسیاری از انسانهای دیگر بی خبر می‌مانند.اصل یادشده، همچنین، نشان آن است که برخی از انسانها، لحظه لحظه مرگشان ثبت می‌شود در حالی که نه تنها دیگران، که خودشان نیز از تاریخ دقیق تولد خویش بی خبرند. زیرا این دسته از انسانها کسانی هستند که به هر علت توانسته‌اند در عرصه فرهنگ یا سیاست یا اقتصاد جامعه تأثیرگذار باشند در حالی که در شرایطی دیده به جهان گشودند که خود یا خانواده‌شان برای دیگران اهمیتی نداشتند و ثبت تاریخ تولد و یا ریشه و تبارشان جلب توجه نمی‌کرد. بسیاری از علما و مخترعان و مکتشفان و هنرمندان و سلاطین از این گونه‌اند. تعدادی هم هستند که هم هنگام تولد برای جامعه اهمیت داشتند و هم هنگام مرگ.
در میان گروه دوم، یعنی آنهایی که تولد و تبار روشنی ندارند اما تا هنگام مرگ صاحب اشتهار شدند، آنهایی که با عرصه قدرت و سیاست سروکار نداشتند مشکل‌آفرین نمی‌شوند. اما از این دسته، آنان که بر کرسی حکومت و قدرت تکیه داشتند، برخی همچون نادرشاه افشار با پاک کردن صورت مسئله به حلّ آن می‌پردازند و در پاسخ این پرسش که پدرت کیست و فرزند کیستی؟ در یک کلام پاسخ می‌دهند: « فرزند شمشیر». اگر صد بار از آنان همین را بپرسی، همین را نیز خواهی شنید. این دسته بدین گونه خیال خود و دیگران را راحت می‌کنند. اما همه آنان از این گونه نیستند. برخی از آنان نه تنها صورت مسئله را پاک نمی‌کنند، بلکه در پی مسئله‌سازی نیز هستند. اینان می‌خواهند همان گونه که اکنون خود را بزرگ می‌بینند، تولد و تبار خود را نیز بزرگ بنمایند. به هر حال، روزی به عنوان تولد این گونه افراد تعییین می‌شود، اما آنچه تا حدودی دشوار می‌آید، تبارسازی است. این دسته افراد معمولاً به کمتر از این قانع نیستند که خود را به یکی از اصیل‌ترین نژادهای کشور متبوع پیوند داده و به سلاطین اولیه و نخستین بنیانگذاران کشور نسبت دهند.
رضاشاه پهلوی نیز یکی از کسانی است که در پی نیل به سلطنت، اشتهار سلاطین را کسب کرد اما ریشه و تبارش نه تنها از درخشندگی ویژه‌ای بهره نداشت، بلکه اصولاً مبهم و ناشناخته ماند. رضاشاه در آلاشت مازندران متولد شد و معمولاً عضو ایل پالانی معرفی می‌شد. محمدتقی بهار در تاریخ احزاب سیاسی نوشت : « نام این طایفه در تاریخ خانی طبع پتروگراد برده شده است و تا جایی که به یاد دارم غیر از آن تاریخ که وقایع حکام گیلان و لاهیجان و ظهور شاه اسماعیل و حالات خان احمد گیلانی را می‌نویسد نامی از این طایفه در تاریخ دیگر برده نشده است.» ظاهراً تاریخ خانی در 922هـ . ق نوشته شده و شرح حوادث سالهای 880 تا 920هـ . ق ناحیه گیلان و لاهیجان، یعنی دو دهه نخستین دوره صفویه و دو دهه پیش از تأسیس آن سلسله را در بردارد.
به تازگی در کتاب رضاشاه از الشتر تا الشت درباره تبار رضاشاه مطلبی عنوان شده است که دو نکته از آن قابل تأمل است. یکی اینکه نیاکان رضاشاه از الوار لرستان بودند و دیگر اینکه همین الوار، به وجودآورندگان ایل پالانی نیز بوده‌اند. درباره نیاکان لُر رضاشاه این گونه گفته شده است که در زمان هجوم افغانها در اواخر دوره صفویه (1148-1135)، طوایف لر همانند بسیاری دیگر از ایلات ایران، نادر را در سرکوبی افغانها یاری می‌دادند. طایفه حسنوند که یکی از طوایف لک محسوب می‌شد، نیز در این جنگها شرکت داشتند. یکی از افراد طایفه حسنوند به نام « رمضان» در جریان جنگهای نواحی شمالی کشور، از لشکریان جدا گشته، راه را گم کرده و سرانجام در ناحیه آلاشت اقامت گزید. رمضان با یکی از دختران طایفه اوجی ازدواج کرد و برای همیشه در آن دیار ماندگار گردید و رضاشاه از نواده‌های ایشان است.
روایت یادشده درباره نیاکان رضاشاه، قابل بررسی و در عین حال بسیار محتمل است. اما اینکه همین رمضان به علت اینکه در منطقه لرستان به لرها، فیلی (فهلو، فهلی، فهلوی) می‌گفتند، ایشان هم در الاشت خود را پاهلون و پهلون به معنای پهله‌ای معرفی کرد و بدین گونه ایل پاهلونی یا پالانی را بنیاد نهاد، مورد تردید است و جای بحث دارد. زیرا دست کم اگر روایت بهار درست باشد که نام پالانی در تاریخ خانی آمده است، آنگاه روشن می‌شود که پیشینه کلمه پالانی در ناحیه مازندران و گیلان نزدیک به 220 سال پیشتر از زمانی می‌رسد که ادعا می‌شود رمضان اقامت خود را در الاشت آغاز کرده بود. بدین ترتیب، باب تحقیق در این باره همچنان باز است، اگرچه آنچه مهم است نه تبار رضاشاه، که کارنامه خود او و جایگاهش در سیر تحولات تاریخ و جامعه ایران است.

Capture

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

دکمه بازگشت به بالا