پروژه های درسیتحلیل فضای شهری

پایداری ابدی مفهوم خیابان

در وهله نخست آنچه که از عنوان خیابان متصور می­شویم ایجاد ارتباط بین قسمت­های مختلف یک مجموعه شهری است. اگر این کارکرد ابتدایی را بیشتر موشکافی کنیم درخواهیم یافت چنین عملکردی پایه حیات هر ارگانیسم زنده­ای است.بطور مثال سلسه اعصاب و شبکه خونرسانی در بدن یا خطوط تلفن، نیرو، گاز و … که همگی نوعی ارتباط را در یک زمینه خاص سامان می­بخشند. اما فارغ از کارکرد صرف ارتباطی در موضوع خیابان با یک رشته عملکردهای اجتماعی و فرهنگی در این عرصه روبرو می­شویم. اگر خیابان را در یک بازه زمانی مثلا صد ساله و در یک شهر معین مورد کنکاش قرار دهیم درخواهیم یافت عملکرد اجتماعی خیابان در این دوره به تدریج رنگ باخته و با ورود اتومبیل و افزایش سرعت حرکت، کارکرد ارتباطی آن پررنگ تر شده است.

به خوبی می­دانیم که تعاملات انسانی نشات گرفته از حضور پررنگ انسان و وجود دادوستد اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی او با سایرین می­باشد. امروزه به سمتی در حرکتیم که کم کم موضوع اصلی انسانی را فراموش کرده و حرکت و سرعت را جایگزین آن نموده­ایم. اما این تمام ماجرا نیست. سیاست گذاری اخیر کشور پا را از این هم فراتر نهاده و مفهوم انسان را به حدی تنزل داده که از ابزارهای انتظامی و پلیس به عنوان نیرویی برای ساماندهی حرکت انسان در پیاده­روها استفاده می­کند. اکنون پلیس عابر پیاده فرمان می­دهد که ایستادن در پیاده­رو خیابان ممنوع است. تجمع بیش از سه نفر ممنوع است. تعامل اجتماعی در خیابان ممنوع است. صحبت کردن و منتظر ماندن برای دیگران ممنوع است و ده­ها ممنوعیت و محدودیت دیگر که هیچگاه سابقه نداشته است. اکنون تمام سیاست گذاران فرهنگی و اجتماعی کشور تمام نیروی خود را بسیج کرده­اند تا کارکرد غیر ارتباطی خیابان را از میان بردارند. این سیاست در سال­های اخیر با تبدیل پیاده گذرهای شهر به مسیر حرکت خودرو و دور کردن انسان از تجمع و تعامل پیگیری شده است.

اما جالب است که ما همواره از استبداد رضاخانی ناله سرداده­ایم و سیاست­هایی را که در دوره پهلوی اول برای تخریب بافت­های تاریخی و بسیاری از گذرها و کوچه­ها به بهانه ایجاد مسیر خودرو انجام گرفت محکوم کرده­ایم. اما اکنون آنچه که مورد هتک حرمت قرار می­گیرد نه کوچه و گذر بلکه والاتر از آن شان و منزلت انسانی است. اکنون دیگر خیابان­ها محل ابراز وجود انسان و تعاملات اجتماعی او نیست و آنچه حاکم است از جنس دیگری است. شاید تنها حضور پررنگ انسان در خیابان محدود به برگزاری مراسم عزاداری یا راهپیمایی در ایام خاصی باشد که آنهم صرفا با ایدئولوژی طیف خاصی از جامعه رهبری می­شود و همچنان انسان به عنوان والاترین موجودات به عنوان حقیرترین آنها در خیابان معنی می­یابد. اما آنچه که روشن است این است که تا انسان وجود دارد و تا زندگی و حیات ادامه دارد هیچ نیرویی نخواهد توانست مانع از ظهور خواست­های ذاتی او گردد و در این راستا مفهوم خیابان نه تنها به عنوان عنصری ارتباطی بلکه به عنوان شریانی انسان محور تجلی خواهد یافت و گستره معنایی آن تا ابد پایدار خواهد ماند.

ده نظریه اصولی معماری و شهرسازی / راب کریر

راب کریر
راب کریر

 از زمانی که انسان بر این نیت برآمد که نقشه­ای عقلانی برای ساختمان­های خویش و زیبایی شناسی­هایی مرتبط با آن را برآورده نماید، شکل محصول و بنا فراتر از نیاز و معرفی هدف اولیه قرار گرفته و شأن و مرتبه­ای معرفتی بدست آورده است.

1- عملکرد، ساخت و فرم: عملکرد، ساخت و فرم از ارزش مساوی برخوردار هستند و جمیع آنها تعریف کننده فضای معماری است. هیچ کدام از این عوامل نباید ارجحیتی نسبت به دیگری داشته باشد.

2- عملکرد در اصول ساختمانی: عملکرد و ساختمان دارای ساختاری موثر در شکل گیری معماری هستند ولی تنها در زمانی که حد و شأن این عوامل به مرحله زیباشناسانه می­رسند یک ساختمان، تبدیل به معماری می­شود.

۳- ارج زیبایی شناختی: وسایل و ابزار ارج نهادن به زیبایی­شناسی، تناسب، سازه، مصالح و برداشت و ترکیب هنرمندانه آنها با یکدیگر است.

4- بعد زیبایی­شناسانه: معنی عمیق زیبایی در معماری در مساله تبدیل اشیا به بعدی شاعرانه جهت دریافت روح عصر نسل­های آینده است. مفید است چون زیباست… “آنتوان سنت اگسوپری”

۵- هندسه: هندسه پایه اتصال و ارتباط عناصر معماری است. هندسه هوشمند، نیروی خویش را از فاصله عقلی با طبیعت و سپس تنظیم خود با آن بدست می­آورد.

6- مقیاس: معماری می­بایست با ابعاد جسمی و معنوی انسان ارتباط داشته باشد، با رفتار، ادراک و حساسیت او. نباید آن را جهت اصول مادی ساختاری یا فقط به سوی عوامل اجرایی و افتصادی سوق داد.

۷- معماری شهری: هر طراحی شهری جدید باید مکان خود را در نظام هوشمند کلی بدست آورد و پاسخی فضایی و کالبدی به بافت فضایی- انسانی موجود باشد.

8- کلیت شهر: کلیت شهر در طراحی شهری در قرن بیستم فراموش شده است. شهرهای جدید ما یک مجموعه و جمع آوری از اشکال معماری­های گوناگون است. پنج هزار سال تاریخ نشان می­دهد که بافت پیچیده کوچه­ها و میادین، ضرورت ارتباط ناحیه­ها بوده و نهایتا تشکیل دهنده مراکز هویت شهری است. تفکر شهر جدید، نیازمند مفاهیم سنتی طراحی شهری نیز هست.

9-  تاریخ: ارزیابی و ارزش­گذاری میراث فرهنگی و تاریخی، تنظیم کننده تجربیات گذشته بوده و حس پردازش طراحی را برای آینده در بر خواهد داشت.

۱۰-   مسئولیت معمار: معمار تنها مسئول تولید محصول خویش است، چون امضاء او را حمل می­نماید. سیاستمداران و یا مسئولین اقتصادی این مسئولیت را از دوش معماری بر نخواهند داشت. این بر دانشگاه­هاست که نسل­های آینده معماری را برای مسئولیت حرفه­ای اخلاقی و معنوی آماده نمایند.

مثبت منفی 100 درجه سانتیگراد

همه ما تا حدی با وقایع اوایل انقلاب آشناییم، مبارزات شدیدی که با سرمایه و سرمایه­داری صورت گرفت و اراضی و املاک فراوانی که مصادره شد. جلوگیری از ثروت شخصی تا جایی پیش رفت که گاهی حتی به خرده مالکین هم رحم نشد. کسانی بودند که به خاطر مالکیت بر چندین قطعه زمین یا چندین واحد ملکی، داراییشان به نفع دولت مصادره شد. در آن شور و حال انقلابی، تقسیم ثروت و از بین بردن فاصله طبقاتی و توجه به مستضعفین با چنین ایده­هایی پیگیری می­شد.

اما اکنون سالهاست که تب شورانگیز آن روزگار به تب دیگری بدل شده است. این بار مستضعفین جای خود را با سرمایه­داران عوض کرده­اند. البته نه آن سرمایه مشروع و قانونی بلکه سرمایه­هایی که با رانت اطلاعاتی یا امتیازاتی حاصل شده است. یکی از نهادهایی که همواره آتش بیار معرکه رانت خواری بوده­اند شهرداریها هستند. ماجرای این نهادهای محترم داستان غریبی است. اگر به جای شهرداریها که می­بایست پاسدار حقوق تمام شهروندان باشند به فامیل­داریها یاد کنیم به بیراهه نرفته­ایم. قوم و قبیله­ای که بر هر یک از مناطق شهرداری مسلط شده­اند همواره هزار فامیل خود را پشتیبانی کرده­اند و بس.

برای ورود به این طایفه و بهره مندی از مواهب آن، البته شرایط خاصی وجود دارد که من و شما از آن بی­بهره­ایم. مثلا تصور کنید شما یک قطعه زمین به عرض 7 متر نبش خیابان اصلی و کوچه منتهی به آن در اختیار دارید و اتفاقا به علت تعریض کوچه 4.5 متر از ملکتان مشمول عقب کشی می­گردد. قطعا شما در 2.5 متر باقیمانده هیچ ساخت و ساز چشمگیری نخواهید داشت چراکه قوانین شهرداری چنین امکانی به شما نخواهد داد. اما اگر این زمین کم عرض در اختیار یکی از ساکنان محله هزارفامیل باشد وضع به گونه­ای دیگر خواهد بود. نه تنها 4.5 متر عقب کشی صورت نمی­گیرد بلکه تراکمی به زمین فوق تعلق می­گیرد که در طول تاریخ خیابان بی­سابقه است. غول بی­شاخ و دمی علم می­شود که نماد سرمایه و طایفه است و شاید مناره­ای نه برای اذان گفتن که برای رساندن صدای تبعیض.

حال برای تعریض کوچه محترم چه باید کرد؟ چاره­ای نمانده است جز اینکه نگاهی به سمت دیگر کوچه بیاندازیم. اما از بد روزگار، مسجد محله­امان اتفاقا روبروی آن مناره ثروت واقع شده است. حال چه خواهد شد؟ درست حدس زده­اید چاره­ای نیست جز تخریب مسجد برای تعریض کوچه که این نیز در برنامه سال بعد شهرداری محترم برای خدمت هرچه بیشتر به مردم مستضعف قرار گرفته است.

و این داستان ادامه دارد…


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

دکمه بازگشت به بالا