معماری اسلامی

مقاله کامل نقش هنر در اسلام

فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ۱
روح هنر اسلامی ۲
هنر در نخستین سال های اسلام ۴
نقش هنرهای زیبا در نظام آموزشی اسلام ۶
تأثیر هنر معماری اسلامی بر ایران از زمان صدر اسلام تا عصر سلجوقیان ۸
نقاشی اسلامی ۱۰
فلزکاری دوره سلجوقی در ایران ۱۲
فهرست منابع ۱۴

مقدمه
هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعدادها و توانایی‌ها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آن ها می باشد. آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدن گوناگون اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی وضع زندگی ویژه ملت ها است.
اسلام در میان اعراب بادیه نشین طلوع کرد که مذهبشان ستاره پرستی و بت پرستی بود. ستارگان در صحرا چراغ راهنمایی کاروانیان بودند و کعبه بت های قبایل نیمه عرب و بومیان که سالی یکبار به پرستش آن ها به کعبه روی می آوردند.
اعراب هنر چندانی نداشتند. هنر عمده آن ها شعر بود که شعرای عهد جاهلیت بر طومار می نوشتند و به در کعبه می آویختند. هنر دیگر آن ها تزیین مایحتاج زندگی: مشک های آب فرش خیمه ها و ساز و برگ اسبان و جهاز شتران بود. هنر اعراب بعد از فتح کشورهای همسایه بخصوص ایران تحت تأثیر قرار گرفت و به شکوفایی خود رسید.

روح هنر اسلامی

گرچه وحدت خود یک حقیقت کاملاً عینی است بنظر انسان یک مفهوم ذهنی و انتزاعی جلوه می کند. این امر فیزیکی دو عامل که از روحیه و طرز تفکر مردم سامی نژاد بر می خیزد علت انتزاعی بودن هنز اسلامی است. اسلام مبتنی بر توحید است و وحدت را نمی توان با هیچ تصویری نمودار ساخت و بیان کرد. لکن به کار بردن تصویر در هنر اسلامی بکلی منع نشده است در هنری که اختصاص به امور دینی ندارد می توان از تصویر استفاده کرد به شرطی که تصویر خداوند و یا صورت پیغمبر اسلام (ص) نباشد. تصویری که سایه می افکند استثنائی جایز است به شرحی که یک تصویر هندسی از حیوانات باشد. چنانکه در آثار معماری قصور و جواهرات و تزیینات دیده می شود. تصویر نباتات و حیوانات بطور کلی جایز است لکن فقط طرح های هندسی گیاهی است که قطعاَ متعلق به هنر دین اسلام است وجود نداشتن تصاویر در مسابقه در مرتبه اول یک هدف منفی دارد و آن از میان برداشتن هرگونه حضوری است که ممکن است در مقابل حضور خداوند جلوه کند و باعث اشتباه و خطا شود به علت نقصی که در هر تمثیل وجود دارد. در مرتبه ثانی وجود نداشتن تصویر یک هدف و غایت مثبت دارد که آن تأکید جنبه تنزیه باریتعالی است بدین معنی که ذات مقدس او را نمی توان با هیچ چیز سنجید. دارویی که این مرض گیجی و اشتباه را علاج می کند حکمت است که هر چیز را در جای خود قرار می دهد. در هنر به کار بردن حکمت یعنی درک این حقیقت که هر اثر هنری باید طبق قوانینی ساخته و پرداخته شود. همچنین معماری اسلامی سعی نمی کند که سنگینی طبیعی سنگ را با نشان دادن یک حرکت صعودی در سنگ مرتفع سازد چنانچه در معماری گوتیک متداول است. اعتدال بی حرکت مستلزم عدم حرکت است لکن در معماری اسلامی ماده سنگین و بی شکل با حکاکی طرح های تزیینی زخرفی و اسلیمی و حجاری به اشکال مقرنس و مشبک سبکی شبیه به اشیاء حاکی ماوراء یافته است و بدین وسیله نور بر هزار جهت تابیده و سنگ و گچ را مبدل به یک جوهر قیمتی می سازد. این امر ثابت می کند که غیبت هنر اسلامی یعنی وجود نداشتن هرگونه میل ذهنی و درونی یا انگیزه احساسات باطنی هیچ رابطه ای با روش استدلالی حرف یا راسیونالیزم ندارد و راسیونالیسم چیست مگر محدود کردن عقل به حدود بشری؟ و همین محدودیت است که در معماری رنسانس و تعبیر درونی و زنده که در آن دوره از معماری شده است نمودار است و طبق آن سنگ را به نحوی بکار می بردند که انکار دارای برخی خصایص بشری و روانی است. همچنین مطابق با قول استادان اسلامی که مؤید این امر است می‌توان گفت که هنر عبارتست از ساختن و پرداختن اشیاء مطابق با طبیعت و فطرت آن‌ها که بالقوه زیبا است چون از دست خداوند آمده است هنر یعنی ماده را شرافت و اصالت بخشیدن. این قوانین بخوبی در هنر معماری اسلامی مشهود است به عنوان مثال مسجد دوره اول اسلام که یک تالار بزرگ نماز با یک سقف عریض مسطح است که به وسیله یک عده ستون هائی که واقعاً مانند یک نخلستان است نگاه داشته شده است انسان را به یاد محیط صحرا گردان می اندازد. در هر سرزمینی که اسلام انواع قلبی معماری را در خود جذب کرد مانند امپراطوری بیزانس (روم) و ایران و هندوستان صور و اشکال موجود بسوی دقت بیشتر هندسی توسعه یافت. این امر بصورت کیفی است و بدون شک در هندوستان است که شدیدترین تضاد بین معماری محلی و معماری اسلامی در معماری هند در عین حال که خشن و پیچیده است ساده و غنی است مانند یک کوه مقدس پر از غارهای مخفی در حالی که معماری اسلامی تمایل به روشنی و وضوح و اعتدال و متانت است.

هنر در نخستین سال های اسلام

14356_871

نخستین شکوفایی هنر اسلامی در دمشق که امروزه سوریه نامیده می شود بود که این شهر در آن زمان پایتخت نیز بود. دور نخستین نام خود را از اولین سلسله اسلامی یعنی حامی خویش «اموی» گرفت. این وضع تا حدود سال ۷۵۰ میلادی که پایخت از سوریه به بین النهرین منتقل شد سلسله ای جدید بنام عباسی به قدرت رسید ادامه داشت و از آن پس با حمایت خفای شرقی سبکی نوین بسرعت رو به تکامل گذاشت. در حال حاضر ما از هنر فلزکاری، نساجی و تذهیب کاری آن زمان عملاً هیچ اطلاعی نداریم اما با توجه به ظروف سفالین سوای ظروف بدون لعاب که صرفاَ جنبه استفاده عمومی داشته، قوانین فقط کوزه های نسبتاً بزرگ با پوشش لعابی قلیای آبی، سبز را که ابتدا به وسیله پارتی ها به وجود آمده بود به دوران اموی ها نسبت دهیم. موقعیت معماری به دلیل به جای ماندن بناهای مذهبی و غیر مذهبی متفاوت است مهمترین این بناها قبه الصفحه، مسجد الاقصی در اورشلیم، مسجد اعظم دمشق چند شهرک و دژ و شمار زیادی کاخ واقع در حاشیه صحرا است که پسرانشان آن ها را بنا کرده اند.
مسجد قبه الصخره در ۶۸۷ م/۶۵ هـ. به وسیله خلیفه عبدالملک پایه گذاری و در ۶۹۱م/۶۹ تکمیل شد مسجدالاقصی نیز به دست عبدالملک ساخته شد ولی بعدها چندین بار مورد تجدید ساختمان قرار گرفت امروزه از بنای اصلی و نخستین آن اندکی بیش باقی نمانده است. ساختمان مسجد اعظم دمشق در ۷۰۵م/۸۳ به وسیله خلیفه ولید آغاز و در ۷۱۵م/۹۳ به پایان رسید. کلیه این بناها و ساختمان های تاریخی، زیبا و قابل توجه است، مساجد بخاطر معماری و تزییناتشان که غالباَ موزائیک کاری است شهرها به خاطر طرح و نقشه کاخ ها به دلیل گچبری ها و نقاشی ها و پرتوی که بر ماتهیت و وضع زندگی معاصرشان می افکنند حائز اهمیت هستند. نقشه قبه الصخره هشت ضلعی یا بیشتر شامل یک هشت گوشه بسته بیرونی است که دو هشت گوشه باز استوار بر ستون ها را در بر می گیرد بر فراز این ها قبله ای روی ساقه ای بلند و دایره شکل بنا شده است. این نقشه نمایشگر کاری زیباست که قبلاَ در دنیای بیزانس عهد یوستینانوس در کلیساهای مانند سن سرگیوی و باکوس قسطنطنیه (۵۲۶-۵۳۷ م) و سن ویتاله در راونا (۵۲۶-۵۴۷ م) راه تکامل را پیموده بوده است نزئینات داخلی آن نیز نه فقط به مقدار زیاد مرهون هنر مسیحی سوریه و فلسطین است بلکه به سراسر دنیای بیزانس هم مدیون است.

نقش هنرهای زیبا در نظام آموزش اسلام

چنین است که هنر اسلامی برای آیین اصالت روان جدید در حکم کتاب بسته ای است. بیشتر از آن جهت که به ندرت به بازنمایی انسان، آنگونه که در هنر اروپایی رواج دارد، می پردازد. در تمدن غرب که از هنر یونانی و شمایل نگاری مسیحی متأثیر بوده است، تصویر انسان در هنرهای تجسمی اولویت دارد، در حالی که در دنیای اسلام تمثال انسان نقش فرعی داشته، به طور کلی از قلمرو و مناسک دینی غایب است. نفی صورت نگاری در اسلام هم مطلق است و هم مشروط مطلق نسبت به هر تصویر و تمثالی که می تواند مورد پرستش قرار گیرد و مشروط نسبت به حود و اشکالی که به موجودات زنده تشبه می چوبند. مورد اشاره ما سخن پیامبر (ص) است که ضمن آن هنرمندانی را که می کوشند خلقت خدا را تقلید کنند محکوم ساخته می‌فرماید در عالم دیگر به آنان امر خواهد شد که به آثار خود حیات ببخشد و آنان از ناتوانی خود در اجرای این فرمان معذب خواهند بود. این حدیث به صورت های مختلف تعبیر شده است برداشت عمومی چنین است که کور نیست و مقصودی فی نفسه پلید و گفر آمیز را محکوم ساخته است. در نتیجه، شمایل نگاری در اسلام در مدتی که توهم حیات را بر نیانگیزد مجاز شمرده می شود. برای نمونه در نقاشی مینیاتور از پرسپکتیو که فضای سه بعدی را تداعی می کند پرهیز می شود.
بینش اروپایی منع و محدودیتی را که اسلام در قلمرو هنرهای تجمعی روا دانسته است افراطی می پندارد و آن را موجود فرهنگی می داند. با این همه تاریخ هنر اروپایی نیز بر مخالفت اسلام با شمایل نگاری صحه می گذارد. هنر اروپایی به شکلی که از قرون وسطی به بعد بسط و گسترش یافته به عبارت دیگر از آغاز پیدایش ناتورالیسم در دوره رنسانی در بی اعتبار ساختن مذهب نقش عظیمی داشته است. فراموش نشود که تصویر بشر همواره تصویری است که او خود ترسیم می کند تصویر به مصور مشتبه می شود و این چنین او هرگز می تواند خود را از افسون تصویر خویش کاملاً رها سازد. کل جزیان هنر اروپاییو تمامی مراحل فعل و انفعال آن که با شتابی فزاینده، قرین بوده است عموماَ گفتگوی انسان با تصویر است اسلام همان مراحل نخستین این نمایش و بازی مبهم و شبهه آخرین میان آینه های روانی بشر را طرد کرد و بدین گونه شأن و منزلت ازلی انسان را حفظ نمود. مفاهیم اروپایی و اسلامی هنر آن قدر متفاوتند که انسان شک می کند اشتراک در کلماتی جون هنر و هنری بیش از آنکه به تفاهم موجب سوء تفاهم شوند صورت و شمایل بشری تقریباَ عنصر غالب در هنر اروپایی است. نتیجتاً در سلسله مراتب هنر اروپایی چهره پردازی و مجسمه سازی بالاترین مرتبه را دارا می باشد و هنر مطلق خوانده می شود. شأن هنرهای تزیینی از آن هم نازل تر است. معیار سنجش یک فرهنگ هنری در بینش اروپایی توانایی آن در تسیم طبیعت و حتی بیش از آن در تصویر انسان است. در مقابل، هدف اصلی هنر در بینش اسلامی تقلید یا توصیف طبیعت نیست بلکه شکل دادن به محیط انسان است. چرا که فعل بشر هرگز با هنر برابر نخواهد بود.

تأثیر هنر معماری اسلامی بر ایران از زمان صدر اسلام تا عصر سلجوقیان

با وجود بسط قلمرو اسلام و فتوحات مسلمین در اقصی نقاط ایران تا مدت ها هنر معماری همچنان به عناصر گذشته متکی بود. از آن پس هنرمندان مسلمان با تکیه بر عناصر هنری گذشته خود بویژه هنر عصر ساسانی و با الهام از روح اسلامی معماری ایران را رونق تازه بخشیدند و با ابداعات خود معماری جدیدی را در این دوران بنیاد نهادند. به موازات گسترش حوزه نفوذ اسلام و به دلایل دینی، اقتصادی و نظامی ضرورت احداث بناهای تازه احساس شد و بناهایی مانند مدرسه، پل، کاروانسرا و قلعه در شهرها و جاده های کاروانی ایجاد گردید. در آغاز حکومت اسلامی احداث مساجد در مقایسه با سایر بناهای اسلامی اهمیت بیشتری داشت. مساجد اولیه بناهایی بسیار ساده بودند گرچه در ایران از مساجد و بناهای اولیه اسلام نمونه های زیادی به جا نمانده ولی طبق متون تاریخی در دو قرن اولیه اسلام سنت و شیوه معماری و نوع مصالح دوره ساسانی رواح داشته است. تحقیقات باستانشناسی و تاریخی نشان داده که مساجدی مانند مسجد شوش و از قدیمی ترین نمونه های مساجد در ایران دوره اسلامی است. ضمن کاوش های هیأت باستانشناسی فرانسوی در محوطه باستانی شوش بقایای مسجدی کشف شد که طرحی بسیار ساده داشت و شبستانی ستوندار در یک طرف آن ساخته شده بود. این مسجد از خشت بنا شده و فاقد تزیینات بوده است در سال های اخیر در فهرج نیز مسجدی شناسایی شد که به اعتقاد معماران و محققان متعلق به صدر اسلام است که قدمت آن به قرن اول هجری می رسد شیوه بنا و ویژگی‌های این مسجد به معماری بناهای ساسانی شباهت دارد و مکان دقیق آن در دوازده کیلومتری شرق جاده یزد-کرمان واقع شده است.
از بناهای دیگری که با الهام از شیوه معماری عصر ساسانی در ایران بنا شده تاریخانه دامغان است که محققان تاریخ احداث آن را حدود سال ۳۰۰ هجری می دانند. با تأسیس سلسله امویان در دمشق و عباسیان در بغداد در وضع معماری دگرگونی به وجود آمد بناهایی مانند قبه الصخره، مسجد جامع دمشق و مسجد سامره حاصل این تحولند. در این بناها استادکاران چه در شیوه معماری و چه در تزئینات بنا از معماری قبل از اسلام بویژه دوره ساسانی الهام گرفته اند. از دیگر بناهای معروف صدر اسلام می توان به آرامگاه اسماعیل سامانی در بخارا، مسجد تایین، مسجد جامع نیریز، مسجد جامع شیراز، گنبد قابوس دشت گرگان، پل بند امیر واقع در شیراز و رابط ماهی یا چاهه واقع در سرخس اشاره کرد.

نقاشی اسلامی
در قرآن مجید آیه ای که صریحاَ هنر تصویرسازی را منع کرده باشد موجود نیست اما در احادیث آمده است که جای کسی که در این دنیا تصویر موجودات جاندار را نقش کند در جهنم است مگر آنکه بتواند صورت مرده تصویر را جان بخشد.
منع صورت سازی در اسلام تا حد زیادی موجب رکود هنر نقاشی در کشورهای اسلامی خاصه در اوائل اسلام گردیده است. تأثیر این منع در مراکز مذهبی مثلاَ در مساجد آشکار است. تزیین مساجد منحصراَ با خطوط و اشکال هندسی و اسلیمی ها صورت گرفته است هیچگاه در مساجد به صور انسان و حیوان بر نمی خوریم اما حتی در همان اوایل اسلام با وجود ممانعت شدید مذهبی ایرانیان دست از هنر نقاشی بر نداشتند. در کاخی که هیئت حفاری علمی امریکایی در ۱۹۳۷ در شهر نیشابور کشف کردند به نقاشی های دیواری جالب توجهی متعلق به قرن سوم هجری به خوردند در نقاشی های دیواری دوران خلافت بنی امیه و بنی عباس نیز نقاشی دیواری در قصر خلفا معمول بود. این نقاشی ها شباهت زیاد به گچ بری های ساسانی و نقاشی های دیواری معمول در زمان ساسانیان داشت. روی دیوارهای قصر سامره تصاویر زیادی از رقاصه ها و ساززن ها و همچنین حیوانات و پرندگان نقش شده بود که غالباً تقلیدی بود از طرح های ساسانی اما برای شناخت نقاشی اسلامی بطور کلی بهتر است که تصویر کتب خطی (مینیاتور) و فنون تزیین کتب یعنی تذهیب و تشعیر توجه کنیم. ابتدا احکام خدا با خطوط کوفی مزین به طلا و با سر لوحه مذهب به کتابت درآمد و آنگاه کتب هم دیگر نیز بارها استنساخ شدند و به تصویر آراسته گردیدند. در زمان عباسیان که گوشه ای از نهضت زمان متوجه ترجمه کتب فارسی و یونانی و سریانی و غیره زبان عبری گردید. مصور ساختن این کتب نیز به تقلید پیروان مانی و سنن باستانی نقاشی ساسانی و به تأثیر هنر روم شرقی متداول شده هر چند نام و نشانی از بیشتر تصویرسازان کتب آن عهد در دست نیست چه آن ها آثار خود را از سر فروتنی غالباً امضا نکرده اند اما شک نیست که غالب نقاشان این کتب ایرانی، مسیحی و یا از سایر ملل اسلامی بوده اند. چنانچه در سایر شئون تمدن اسلامی نیز افراد این ملل بودند که نقش عمده را بر عهده داشتند. و نقاش کتاب از قرن سوم هجری میان مسلمین رواج پیدا می کند و در ایران مخصوصاً این رشته سر درازی می یابد و چنانکه میان قرن هفتم تا اوائل قرن دوازدهم هجری هنر نقاشی در ایران چنان بارور می شود که از کثرت پرباری فرسوده شده می پژمرد. انواع کتب مصور اسلامی و ایرانی از قرن سوم هجری تا اواخر قرن یازدهم مصور شده و به زینت تذهیب و تشعیر آرایش یافتند در زیر به ذکر چند نمونه می پردازیم:
انواع کتب و داروسازی مانند خواص الادویه
ب)کتب تاریخی، مانند تاریخ طبری
ج)کتب منشور ادبی مانند مقامات حریری و کلیه و دمنه
د)دیوان شهرا مانند شاهنامه فردوسی
هـ)کتب مذهبی مانند معراج نامه و رموز حمزه
و)کتب نجومی مانند زبح الغ بیگ
کتب فوق و کتب دیگری که بحث ما را به درازا خواهد مشاند غالباً چندین بار استنساخ و مصور گشته اند و اینک در کتابخانه ها و موزه های مهم جهان پراکنده اند.

فلزکاری دوره سلجوقی در ایران
با روی کار آمدن سلاجقه در شرق ایران در حدود ۱۰۳۷ میلادی (۴۲۹ هجری) یک دوره مشعشع فلزکاری اسلامی آغاز گردید. ظروف برتر و طلا و نقره طرح تزیینی جدیدی نشان می دهد که به وسیله صنعتگران دوره سلجوقی بوجود آورده شد. اکثر ظروف نقره سلجوقی که بین قرن یازدهم تا سیزدهم ساخته شده است در موزه ها و مجموعه های روسیه است و در سال ۱۹۰۹ میلادی (۱۳۲۷ هـ.) اسمیر نف شرحی درباره آن منتشر کرد. اغلب آن ها در آسیای وسطی یا قفقاز پیدا شده و عبارتند از کاسه و گلدان و بطری که روی آن ها تصاویر پرندگان و حیوانات و اشکال نباتی و متشابک و نوشته بخط کوفی روی زمینه اشکال طوماری نقش شده است. طرح تزیینی معمولاً کنده و حک شده و گاهی برجسته است و گاهی ترصیع شده مثل کاسه ای در موزه برلین که در وسط طرح ترنجی دارد که داخل آن تصویر یک ساززن کنده شده است. میناکاری نیز در زمان سلاجقه مرسوم بود. یکی از عالی ترین نمونه میناکاری اسلامی موجود یک بشقاب برنزی است در موزه اینتربروک که با مینای چند رنگ با تصاویر انسانی و پرنده و حیوان در داخل اشکال ترنجی که با درخت نخل و تصاویر رقاصه ها از هم جدا شده تزیین گشته است نوشته بشقاب نام صاحب آنرا سلطان رک الدوله داود ارتقی معین می کند که در شمال عراق سلطنت می کرده است. طلاکاری در این دوره نیز بسیار عالی بود ولی متأسفانه نمونه های زیادی از آن ها باقی نمانده است. اکثر قطعاتی که موجود است در ایران بدست آمده و گاهی جواهرات تقلبی شبیه جواهرات دوره سلجوقی ساخته می شود، ولی به آسانی می توان آن ها را تشخیص داد. اغلب جواهرات سلجوقی گوشواره و سینه لند است. بعضی از آن ها بشکل حیوانات و پرندگان ساخته شده. موزه متروپولیتن سه نمونه جواهر دوره سلجوقی دارد. یکی گوشواره است بشکل مدرن که تزیینات آن تو باز و شکل پرنده هائی است که با اشکال درخت نخل از هم جدا شده است. این گوشواره از لحاظ اسلوب به سینه بند طلا که در موزه برلین است شباهت دارد. این دو قطعه را می توان به نیمه اول قرن یازدهم نسبت داد. یک گوشواره بشکل پرنده و یک سینه بند بشکل شیر از تمدن دوازدهم و سیزدهم بدست آمده است جزئیات صورت و پوست شیر با سیستم تابیده طلا ساخته شده و در داخل حفره چشم احجار کریمه قرار داده شده بوده است. اشکال آن توخالی و شکل گل سرخی که دارای هفت دایره است و در برنزهای دوره سلجوقی قرن دوازدهم و سیزدهم ساخت ایران دیده می شود و روی آن حک گردیده است.

فهرست منابع
تیتوس بورکهارت، مبانی هنر معنوی، ترجمه دکتر سید حسین نصر، مؤسسه انتشارات سوره ۱۳۷۶
دیوید تابوت رایس، هنر اسلامی، ترجمه ماه ملک بهار، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۷۵
تیتوس بورکهارت، جاودانگی هنر، ترجمه سید محمد آوینی، انتشارات برگ چاپ اول ۱۳۷۰
محمد یوسف کیانی، تاریخ هنر معماری ایران در دوره اسلامی، شرکت چاپ و نشر بازرگانی چاپ سوم ۱۳۷۹
علینقی وزیری، تاریخ عمومی هنرهای مصور، انتشارات هیرمند چاپ سوم ۱۳۷۳
دکتر س.م دیمارد، راهنمایی صنایع اسلامی، ترجمه عبدالله فریار، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ۱۳۶۵

نوشته های مشابه

‫۵ دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code

دکمه بازگشت به بالا